علامه جعفری

نقد علامه جعفری بر شعر طنز ملک الشعار بهار:

 

 

این ابیات حالت طنزى دارد البته مى‌گوید آنها (آن مردم روستایى) این طور گمان مى‌کنند. ولى ملک الشعراى بهار در جامعه این مفاهیم را مطرح مى‌کند. در داستان موسى علیه السّلام و شبان، مولوى طنز نمى‌گوید. و نه تنها مرحله پایین معرفت توأم با اخلاص را بیان مى‌کند و طنز نیست بلکه ارزش اخلاص را با حد اقل معرفت بیان مى‌کند.

 

 

گاهى هم طنزها چون به مقامات مقدس بر مى‌خورد بیان کردن آن اشکال دارد.

و من که اشعار فوق را حفظ کرده‌ام فقط براى این است که، در تدریس و بیانات تربیتى بگویم: شعراى عزیز و گرانمایۀ ما پا از گلیم خود بیرون نگذارید.

 

 

طرح مسایل اعلاى الهى با این گونه بیانات صحیح نیست با این که ملک الشعراى بهار در ادبیات فارسى خیلى مقام بالایى دارد و نظرات ادبى او واقعا‌ در ادبیات فارسى براى ما داراى اهمیّت است، ما اگر الان در یک مسأله ادبى فارسى به مشکل برخورد کنیم و ایشان یک نظر بدهد او را قبول داریم ولى ورودش به این مسایل اگر چه طنز گویى خنده‌آور و جالب هم باشد عظمت آن حقایق والاى الهى را تحقیر مى‌نماید.

 

سؤال- اشکال آن اشعارى که از ملک الشعراى بهار اشاره کردید از نظر فقهى کجاست؟

 

پاسخ- نسبت‌هایى که به خدا مى‌دهد صحیح نیست. پادشاه نیست، اصلا (خدا که) آدم نیست، در بالاى آسمان نیست، اگر چه بعضى از روستاییان ساده لوح چنین گمان مى‌کنند.

 

رسائل فقهى (علامه جعفرى)، ص: 328‌ و 329.