اهمیت طنز در نظر رهبر انقلاب:


یکی از چیزهایی که در زندگی ما بسیار تاثیر گذار است، بحث شادی و غم است، دو حالت روحی که وجود هر دو لازم است ولی باید مرزها و حد و حدودش مشخص باشد. یکی از مقومات شاد زیستن لبخند و خنده است، لبخنده هم شادی درونی را اظهار می کند و هم با نشان دادن صفای دل به دیگران، دیگران را نیز در شادی خود سهیم میکند.


رهبر فرزانه انقلاب جایگاه خنده و لبخند را در زندگی چنین بیان می کنند که:

«یکی از مقوله‌های بسیار مهم و یقیناً یکی از ضرورت‌های جامعه لبخند است. لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است. زندگی بی شادی و بی‌لبخند زندگی دوزخی است. زندگی بهشتی زندگی با لبخند است.[1] اگر آن شکفتگی تفریح سالم و آن لبخند طبیعی بر لب که ناشی از نشاط در زندگی است نباشد، زندگی بر خود انسان و بر معاشرین هر کس جهنم خواهد شد... مادیات مقدمه زندگی خوب هستند و تفریح عنصر اساسی زندگی خوب [است].»[2]


اما خنده و انبساط دورنی نیاز به ابزار و لوازمی دارد تا این استعداد بالقوه انسان را شکوفا کند، یکی از چیزهایی که در این راه بسیار مهم و راهگشاست، طنز است، البته طنز معنایی دقیق و ظریف دارد و اندکی افراط و تفریط آن را از مسیر زیبای خودش خارج و انسان را وارد جاده ای دیگر از ژانر کمدی میکند. ایشان در بیان جایگاه طنز می فرمایند:


«طنز سخنی جدی و تفهیم حقیقت، بدون تلخی و با لعاب نازک اندیشی، نازک گویی، ظریف کاری و لطیف پردازی است و با مقولة فکاهی و مطایبه متفاوت است و این امر باید در موضوعات گوناگون مورد توجه قرار گیرد.»[3] به همین خاطر طنز جایگاه مهمی دارد: 

«طنز فاخر و برجسته یکی از هنرهاست. طنز هنر خیلی بزرگی است... طنز یعنی مطلب مهم جدی که با زبان شوخی بیان می‌شود. محتوا و معنایی در آن هست منتها به زبان شوخی.»[4] پس حساب طنز از دیگر انواع مقولات شوخ طبعی جداست: «طنز غیر از مقولة فکاهی و تفریح است و طنز پرداز سخن جدی را با شوخ طبعی در لعابی لطیف و بیانی شیرین مطرح می‌کند.»[5] 

لذا می فرمایند که شاد کردن نباید کار را به سبک بازی و ابتذال بکشاند، بلکه با کمال سنگینی و متانت باید برنامه های طنز را اجرا کرد.[6] به همین خاطر در برابر فیلم هایی که اخیرا مد شده بود و با تمسخر لهجه های مختلف می خواستند مردم را شاد کنند، موضع می گیرند و از آن نهی کرده و از مصادیق تمسخر حرام به حساب می آورند.[7]


از اینکه صدا و سیما نیز به مقوله شوخ طبعی گرایش پیدا کرده است، مسرور میشوند و آن را مطلوب می شمارند: «وجود طنز در فیلم‌ها بسیار خوب است فیلم‌های فارسی اغلب فاقد طنز‌اند ولی در فیلم‌های خارجی حتی اگر موضوع اصلی هم طنز نباشد رگه‌هایی از طنز دارد. طنز به تأثیر گذاری مطلوب و مطبوع فیلم کمک می‌کند.»[8]


به همین جهت در دیداری که مسئولین صدا و سیما داشتند می فرمایند: پرداختن‌ به‌ طنز و سرگرمی‌ از نقاط قوت‌ صدا و سیما محسوب‌ می‌شود و حجم‌ آن‌ باید همزمان‌ با تقویت‌ محتوا افزایش‌ پیدا کند. مردم‌ باید از دیدن‌ برنامه‌ها و فیلمهای‌ صدا و سیما دلشاد و با نشاط شوند و برنامه‌های‌ طنزآمیز و سرگرم‌کننده‌ به‌ این‌ مهم‌ کمک‌ می‌کند.[9]


طنز قدرتی دارد که می توان از آن در میادین مختلفی مدد گرفت و نباید آن را مختص فضاهای غیر جدی و حتی غیر علمی قرار داد. برنامه ساخته شده بود که با زبان طنز به فرهنگ آمریکایی و نظامی گری آنها، ضربه های سریع و شیرین و لطیفی وارد می کرد و ایشان از آن تمجید کردند. [10]


در جایی دیگر از کتاب کلثوم ننه نوشته آقا جمال خوانساری نام می برند و ضمن مدح آن، آن را خلاف شأن یک عالم نمی دانند:

«مسئله دیگر، مبارزه‌ی با خرافات است. در کنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه کرد. کسانی دارند روزبه‌روز خرافات جدیدی را وارد جامعه‌ی ما میکنند. مبارزه‌ی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشىِّ شرح لمعه - که حاشیه‌های او را در حواشی شرح لمعه‌های قدیم دیده‌اید. نمیدانم حالا هم چاپ میشود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (که پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعه‌اند) - سیصد سال پیش برای اینکه خرافات را برملا کند، کتابی به نام «کلثوم ننه» را نوشت، که الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، که چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و میگوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یکی‌اش، کلثوم ننه است! یکی، دده بزم‌آراست! یکی، بی‌بی‌شاه زینب است! یکی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل میکند. یعنی عالم دینی به این چیزها میپردازد. ما خیال میکنیم اگر با یک مطلبی که مورد عقیده‌ی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت کردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل کرده‌ایم؛ نه، شأن روحانی این است.»[11]


لازم نیست طنز ما را به لودگی و مسخرگی بکشاند، میشود بدون سبک بازی مردم را خنداند و از آن خنده نیز در جهت اهداف مثبت استفاده کرد. ایشان در این خصوص می فرمایند:


«مراقب باشید شادی در مردم با لودگی و ابتذال و بیبندوباری همراه نشود؛ شادی کردن و شادی دادن به مردم، به معنای لودگی نیست. یکی از آقایانی که در صداوسیما گاهی صحبت میکند و مصاحبههای خوب و صحبتهای خوبی دارد ـ من گاهی گوش کردهام ـ

اصلاً شوخی نمیکند؛ اما تعبیرات و کیفیت بیانش طوری است که انسان گاهی بیاختیار لبخند به لب میآورد؛ این طور خوب است.»[12]


در کنار طنز می فرمایند باید از ظریفیت دیگر مقوله های شوخ طبعی نیز بهره ببریم. یکی از آنها «هجو» است، هجو در حالت عادی مشکل دارد و دور از اخلاق است ولی در بعضی موارد استفاده از آن اشکال ندارد بلکه لازم هم هست. برای مقابله با بدعت ها و بی دینی ها و ظلم و ستم ظالمان، همانطور که پیامبر اکرم به حسان بن ثابت دستور هجو عده ای را دادند.[13] لذا رهبر معظم انقلاب می فرمایند: 

«منتها هجو جایش خالی است؛ باید هجو بشوند اینها که، یک کارهایی گاهی میکنند. اینکه بیایند مثلاً فرض کنید کشوری مثل عربستان سعودی را بکنند [فلان‌کاره‌ی] کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل! دیگر از این جالب‌تر چیزی نیست! واقعاً جای هجو دارد، حیف است که هجو نشود؛(۴) واقعاً [اگر] یک چنین چیزی هجو نشود حیف است، از دست میرود. این هم این است.[14]



[1] منشور رسانه، ص ۴۳۰.

[2] منشور رسانه، ص ۴۲۸.

[3] منشور رسانه، ص ۴۳۰.

[4] منشور رسانه، ص ۴۳۰.

[5] منشور رسانه، ص ۴۳۰.

[6] امواج بیداری، ص ۳۳.

[7] ۱۳۸۹/۰۱/۳۱،بیانات در جلسه درس خارج فقه درباره تقلید لهجه قومیت‌ها.

[8] امواج بیداری، ص ۳۲.

[9]  در دیدار با مسئولین صدا و سیما، 23/12/73.

[10] امواج بیداری، ص۳۲.

[11] بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان، ۱۳۸۵/۰۸/۱۷.

[12]  تهاجم فرهنگی و رسالت صدا و سیما، ص 84.

[13]  البته علامه جعفری این دستور را از باب قوعد ثانویه می دانند و به حکم ضرورت این را پیامبر اکرم ص بیان فرمودند. رسائل الفقیه، ص 330.

 بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب، 20/3/96.[14]