نقد منطقی طنز۶

 

۵- مغالطه ی واژه ای مبهم:
این مغالطه در جایی رخ می دهد که شخص از لغات و واژه هایی استفاده کند که به علت ابهام و عدم تعیّن، کلام را قابل انطباق به موارد و شرایط گوناگونی کند و همین امر آنرا غیر قابل نقد می نماید، به این ترتیب که در هر شرایطی می توان ادعا کرد که سخن هنوز صحیح و پابرجاست.
قابل ذکر است که این مغالطه در پیشگویی ها و محاورات سیاسی کاربرد زیادی می تواند داشته باشد.

نمونه ها:
۱- اولی: ژاپن یه موشک ساخته که تا ته ته آسمان میره!
دومی: تا ته تهش؟!
اولی: نه یه کم پایین تر!
دومی: حالا که اینطور شد منم یه رفیق دارم که با دماغش غذا می خوره!
اولی: با دماغش؟!
دومی: نه یه کم پایین تر!!! { کمیت مبهم (یه کم) }

۲- رییس جمهور آمریکا: رنگ پوست معیار خوبی برای جدا کردن آدم ها نیست، چه سفید پوست های خوشگل، چه سیاه های بوگندو و حتی سرخ پوستای وحشی و زردپوستای کوتوله چشم تنگ، تقریبا همه برابریم!! { قید مبهم (تقریبا) }

۳- اولی: یه کاسه آب لطفا!
پسرک: بفرمایید، فقط کاسه اش خیلی خیلیم تمییز نیست!
اولی: طوری نیست! (ناگهان کاسه رها میشود و میشکند)
پسرک: بابا! این آقا کاسه ای رو که سگمون توش آب میخورد شکست!!! { کمیت مبهم (خیلی) }

۴- بدهکار: آقای قاضی ! چند روز بیشتر نیست که پول ازش گرفتم!
طلبکار: ولی الآن چند ساله که پولم رو ندادی!
بدهکار: می بینی آقای قاضی با چه آدم نفهمی طرفیم! خب سالم از تعدادی روز تشکیل شده دیگه!! { کمیت مبهم ( چندروز) }

۵- شوهر: بازم که رفتی پارچه خریدی!
زن: خب میخوام برات دستمال بدوزم!
شوهر: ولی این که چهار متره؟!
زن: خب با یه خرده زیادیش برا خودم یه پیرهن میدوزم!
{ کمیت مبهم (یه خرده) }

۶- استاد کامپیوتر: (جلسه ی اول درس) خب پسرجان بلدی با کامپیوتر کار کنی؟
شاگرد: نسبتا!
استاد: پس دستگاه رو روشن کن!
شاگرد: البته نه دیگه تا این حد!!! { قید مبهم (نسبتا)}

۷- طرف میره مسابقه ی بیست سوالی، رفقای پشت صحنه اش بهش میگن جواب برج ایفله فقط فورا جواب رو نگو تا ضایع نشه! مسابقه که شروع میشه طرف می پرسه: تو جیب جا میشه؟ میگن: نه! طرف میگه: پس حتما برج ایفله!!! { قید مبهم (فورا)}

۸- اولی: دیروز دعوام شد، نمی دونی چه طور یارو رو نفله کردم!

دومی: خب تعریف کن!
اولی: یارو فرز بود تا اومدم به خودم بجنبم یه کشیده بهم زد بعدشم دوباره یه مشت و یه لگد و یه کشده ی دیگه!
دومی: خب پس تو چیکار کردی؟!
اولی: یه لگد براش پروندم که اگه پرش بهش گرفته بود دیگه از رو زمین بلند نمیشد!!! { کلمه مبهم: نمی دونی چه طور}

 

استفاده شد از مطالب استاد احمد فربهی.