بسم الله الرحمن الرحیم

با دومین بحث علمی کاربردی طنز یا ساتیر در خدمت سروران عزیزم هستم

 

سبک شناسی طنز مدیری و رامبد

علی اکبر قلی زاده

رمضان المبارک 1441

اردیبهشت 1399

مهران مدیری و رامبد جوان از طنازان حرفه ای کشور محسوب می شوند.

هر دو کارگردان و بازیگر پرکار، سرشناس و حرفه ای در عرصه طنز و سینما هستند و دو برنامه اخیر خندوانه و دورهمی، فاصله این دو طنزپرداز کشور را از دوستان و رقبای خویش بسی متمایز کرد.

 

اگر تا دیروز هر کدام را با یک چهره و فیلم خاصی می شناختیم، اکنون هر دو را با دو برنامه پر طرفدار خندوانه و دورهمی می شناسیم.

شباهت های این دو برنامه

این دو برنامه که توسط این دو نفر اجرا و کارگردانی میشود شباهتهای زیادی به هم دارد که به نوعی شاید بتوان دورهمی را کپی برداری یا یک نوع پارودی از خندوانه دانست.

و البته که هر دو پارودی و تقلیدی از دو برنامه یکی tonight show با اجرای جیمی فالون در آمریکا که خندوانه از آن گرفته شده است

و دورهمی نیز از برنامه komedy nights with kapil که توسط یک استند آپ کمدینی به اسم کاپل شارما در هند اجر میشود.

خوب درباب شباهت های این دو برنامه باید گفت که

هر دو مجری محورند

و خنداندن و تم طنز پیش زمینه این دواست

هر دو معمولا هر شب مهمانی از چهره های سرشناس دارند

هر دو در حضور تماشاگر برگزار میشود که وظیفه تماشگران ایجاد همدلانه های طنز است.

طبق تحقیقاتی که بنده داشته ام، یکی از مهمترین ارکان طنز و فکاهی حرفه ای، خصلت جمعانه ان است

و این خصلت است که فیلسوفانی مانند هنری برگسون خیلی روی آن مانور میدهند و به همین خاطر طنز را حتی از درام و تراژدی به جامعه نزدیکتر می بیند که تحلیل زیبایی است که جای سخن دارد که بعدا به آن می پردازیم.

 

اما تفاوتها در حیطه طنز

در حیطه طنز قطعا گرایش ها و توانایی و علاقه های جوان و مدیری متفاوت است.

اما طنز رامبد جوان:

طنزهای رامبد بیشتر همان جنبه فان و کمیک یا آیرونی را دارا می باشد.

بیشتر می خواهد بخنداند و شادی ایجاد کند. خیلی گرایش های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در طنزهای او دیده نمی شود اگر چه در خندوانه کارهای فرهنگی هم میشود و کتاب معرفی میشود ولی اینکه خود طنز طناز دارای وجهه اجتماعی باشد و چاقوی طنزش علاوه بر سازندگی، سوزندگی نیز داشته باشد، در آثار او خیلی نمود ندارد.

توضیح بیشتر: طنز گاهی حالت طعمه دارد یعنی طعمه است تا شکار را برای شکارچی به دام بیندازد و گاه خودش سلاح است دومی ساتیر و طنز انتقادی و اجتماعی است ولی اولی حالت ستیز ندارد و تعبیر دقیق و منطقی اش، لابشرط است و میتوان از آن در فضاهای مختلف کمک گرفت.

دو مثال بزنم متناسب با ماه رمضان که در آن هستیم:

جوک اول: در این ماه رمضان که متقارن با شیوع کرونا هست روزه بگیریم یا نه؟ پاسخ:

کسانی که احتمال اگر بگیرن میگیرن نگیرن ولی اگر احتمال نمی دهند که اگر بگیرن میگرن بگیرن ولی اگر نه احتمال می دهند که اگر بگیرن میگیرن یا اگر نگیرن میگیرن، بگیرن.

جوک دوم: کسانی که روزانه ده بار از یک گروه به گروه دیگر یا از کانالی به کانال دیگر میروند، حکم مسافر را دارند و روزه بر آنها واجب نیست.

خوب جوک اول صرفا مبتنی بر نوعی واژ آرایی و جناس تام بود که زیبا آفرینی داشت ولی مضلات اجتماعی و فرهنگی را در نظر نداشت ولی دومی کنایه و متلکی است که کسانی که بیخود و بی جهت دائما در شبکه های اجتماعی پلاس هستند.

 

طنز رامبد از نوع اول است یعنی مهربان و دلنواز است. به عبارتی زمانی به طنز حقیقی و اجتماعی نزدیک میشویم که موضوع طنز، مستقیما کج راهه های اجتماعی را هدف بگیرد.

اما اگر هدف خندیدن و خنداندن باشد ولی بعد از فرو نشستن آتش طنز به سازندگی مشغول گشتیم، به طنز و ساتیر نزدیک نشده ایم و این دو فرق دقیق و ظریفی دارند

طنز رامبد بیشتر ناظر به این جهت است. حتی استفاده از جناب خان نیز بیشتر برای ایجاد شور و نشاط است و به هر بهانه ای آهنگ بندری میخواند، اگر چه که او نیز متلک های خوب دارد.

 

نکته: البته معنای سخن این نیست که عیار فکاهی و خندیدن، فقط رسیدن به طنز انتقادی و اجتماعی یا ساتیر باشد و دیگر انواع خنداندن به درد نمی خورد . خیر آنها نیز لازم است و از جمله باعث نشاط قلب میشود.

بعضی از شوخی های پیامبر اکرم ص که نقل شده، بیشتر جنبه فکاهی و کمیک دارد تا طنز انتقادی و اصلاحی. اگر چه این نوع نیز پیدا میشود در تراث ماثوره.

مثلا اینکه حضرت فرمودند که این پای من شبیه چیست؟ هر کسی چیزی گفت. در نهایت ایشان فرمودند که این پای من شبیه پای دیگرم هست. یک مبنایی پیغمبر اکرم داشتند که «انی لامزح و لا اقول الا الحق» چرا که در روایت دیگر که به ابوذر غفاری دارند به شدت نهی میکنند از خنداندن با دورغ. خوب این محقق شد. ولی این طنزش جنبه اجتماعی ندارد.

خوب این شوخی چیزی شبیه سرکاری یا آنتی هومور است که بیشتر جنبه سرکاری دارد.

مثل اینکه طرف سوال میکند که می دانی چرا مرغها موقع خوابیدن یکی از پاهایشان را بلند میکنند؟

دومی گفت نه، اولی گفت خوب مشخصه چون اگر هر دو پاشون رو بلند کنند می افتند!

طنز مدیری

اما قطعا سوگیری های اجتماعی مدیری و شناخت دردهای جامعه و بیان آنها با زبان طنز و وارد کردن دردهای مردم در میدان طنز، سبک کارش را از رامبد جوان متمایز میکند.

شبهای برره او نمایشی از تفاوت و تقابل سنت و مدرنیته است و سیامک انصاری که تقریبا پای ثابت بیشتر کارهای مدیری است، در آن فیلم و بعضی دیگر از سریالهای نقشی امروزی ای دارد که از دید سنت گرایان، ناپسند است لذا او را دائما تمسخر و هجو میکنند.

گوئی شخصیت او از این جهت شبیه سازی شده از دون کیشوت اثر سروانتس است

 

اما حقیقت این است که مدیری خود طنازی نشاط آفرین نیست یعنی اگر کار او را مقایسه کنیم با رامبد جوان یا حتی کسانی مانند رضا رشید پور و دیگر طنازان، اصلا نشاط آنها در چهره نیمه جدی او دیده نمی شود.

در خندوانه عید فطر پارسال که مدیری میهمان رامبد بود، رامبد از او می پرسد که تو خیلی به مردم امید نمی دهی و آنها را می ترسانی و... و مدیری نیز قبول میکند و میگوید سبک من این است و سبک تو آن و هر دو لازم.

اما واقعیت ماجرا این است که مدیری به عنوان طناز اجتماعی سعی میکند بیندیشد، دردها را پیدا کند و آنها را بیان کند.

اما شگردهای مدیری برای طنز:

شاید ریشه ای ترین شگرد خنداندن مدیری اغراق و غلو باشد.

روش دیگری مدیری را باید ویت wit نامید. که نمونه های آن را در رضا رفیع یا حسن ریوندی میتوان دید.

ریوندی اگر چه که به عنوان یک استندآپ کمدین مشهور است و در نگاه فنی و اجتماعی جایگاه رفیعی ندارد، لکن طنزهای اجتماعی در کارهایش زیاد دیده میشود. اگر چه کارهایش بیشتر شبیه بورلسک است یعنی تقلیدهای خنده آور انتقادی و بعضا هجو آمیز.

اما ویت نوعی شوخ‌طبعی همراه با تخریب است، چیزی شبیه متلک‌گویی یا حاضر جوابی است و به همین خاطر کمی از معادل فارسی‌اش معنایی وسیع­تر دارد، چون بذله‌گویی در زبان فارسی به معنای سخن مرغوب و خوش و لطیف است (دهخدا و معین) و ویت معنایی وسیع‌تر دارد

 

طنز مدیری طنز بالادستی است، این مسئله در مجری گری های او خیلی خوب دیده میشود،

مدیری حتی زمانی که میهمان رامبد است نیز به گونه ای می خواهد جو را مدیریت کند و بیشتر سعی میکند با متلک گوئی و حاضر جوابی مدیریت در صحنه را حفظ کند.

شاید در دورهمی کسی از دست متلک های مدیری جان سالم به در نبرده باشد مثلا اگر جواد خیابانی میهمان اوست، مدیری سوتی های او را قبلا ردیف کرده و او را خلع سلاح میکند

 

البته شبیه این را در کار رامبد هم داریم مثلا زمانی که اشکان یا احسان علیخانی میهمان اوست چند جوک مرتبط با او برایش تعریف میکند

که وقتی زنگ میزنید که منزل احسان، پیغام گیر میگوید که مشترک مورد نظر درحال ساخت ماه عسل است، لطفا بعد از شنیدن صدای بغض، پیام خود را بیان کنید.

 

پس مدیری نسبت به رامبد به طنز اجتماعی و انتقادی نزدیکتر است و حتی از متلک های سیاسی نیز ابایی ندارد مثلا متلکهای جانداری که در دفاع از مدافعان حرم به بعضی وارد کرد، سوزندگی اش سروصدایی راه انداخت.

 

مدیری و طنز متعالی

اما آیا مدیری دارای سبک ویژه و خاص است؟ آیا نقدهای طنز مدیری دارای عمق است یا خیر؟

 

اگر طنز حکیمانه یا مینیپوسی menippusean satire را نوعی طنز متعالی و کارساز و ماندگار به حساب بیاوریم مانند ریشخند های سقراطی که در پی اصطلاح دیگران بود و با اسلحه طنز و روش دیالوگی خویش سعی در زایاندن افکار مثبت داشت،

کارهای مدیری با آنها فاصله زیادی دارد.

یعنی اگر غالب طنزهای مدیری را با فضای ادبی خودمان نیز طنزهای منسوب به بهلول حکیم یا ملا نصرالدین  بسنجیم، آن نکته سنجی ها و وزانت علمی و ارزشی که آنها دارند را در مدیری نمی یابیم.

اگر چه که بهلول و ملانصرالدین طنز فرو دستی دارند و با روش «اسلوب حکیم» سعی در آگاهانیدن دیگران دارند و با طنز بالادستی مدیری متفاوت اند، ولی عمق درک و ادراک آنها از مسائل اجتماعی بسیار بالاتر از کارهای مهران مدیری است.

پیشنهاد من این است که اگر این کارگردان توانا به تیم نویسندگی خویش تعدادی افراد با سواد اجتماعی و جامعه شناس یا فیلسوف اضافه کند، شاید بتواند دارای آثار ماندگار اجتماعی باشد.

راسته گوئی همراه با طنز و نیز نقد اعتقادی را در این دو بیت ناصر خسرو ببینید:

خدایا راست گویم فتنه از توست          ولی از ترس نتوانم چخیدن

لب و دندان ترکان ختا                   را نبایستی چنین نیک آفریدن

در کتاب مناجاتیسم نیز ما سعی کردیم با همین ممشا حرکت کنیم، یعنی با توجه به زیرساخت های اعتقادی اخلاقی و مشکلات پیش روی، تولید طنز کنیم.

طنازان واقعی ایران زمین

سری بزنیم به طنازان فعلی و حرفه ای که اکنون موجود هستند و قابلیت ماندگاری دارند:

کیومرث صابری فومنی یا گل آقا، منوچهر احترامی. ابوالفضل زرویی نصرآباد که گل آقا گفته بود او قلمش مانند عبید زاکانی و دهخدا است. خود علی اکبر دهخدا یا جمال زاده نیز از این دسته هستند.

 

با توجه به این مطلبی که بیان کردم

جای بسی تاسف دارد که چهره های سرشناس و رسانه ای و به قولی سلبریتی ها فیمس های طنز در کشور ما، شده اند بازیگران طنز یا نهایتا کارگردانان طنز.

به نظرم می رسد که نویسندگان و شاعران طناز حرفه ای ما داریم که خیلی در دیده عموم جایگاهی ندارند در صورتی که واقعا کارشان به طنز و سایتر نزدیک است.

مثلا دیپلمات نامه جناب یوسفعلی میرشکاک که با رویکرد سیاسی اجتماعی نوشته شده است. یا بعضی کارهای ناصر فیض که البته کارهای ایشان بیشتر به هزل یا هومور نزدیک تر است کما اینکه در مصاحبه ای در جلد دوم کتاب طنز به این مطلب اشاره می شود.

 

یا حتی شخصیت هایی غیر حقیقی که توسط نویسندگان طنز ساخته و تبدیل به یکی تیپ شخصیتی شدند، نیز کارکردی چنین دارند.

مثلا ملانصرالدین که ساخته جلیل محمدقلی زاده در آذربایجان است و بعدا به فرهنگ ما وارد شد.

یا تیپ شخصیتی بهلول عاقل که اگر چه وجود خارجی ندارد ولی چنان مشهور و معروف گشته که در کلام بزرگان داستانهای زیادی از او شنیده ایم ولی هیچ کدام سندی ارائه نکرده اند.

 

اینها چهرهای ماندگاری از طنز اجتماعی هستند که دردهای را کامل شناخته اند و با سلاح طنز در پس اسلاح جامعه بر آمده اند. یا حتی کلثوم ننه اثر اقا جمال خوانساری که عالم و فیلسوف است ولی دارای اثر طنز است و رهبری هم از آن کتاب یاد کردند.

پس باید چهرهای طنز را در فضای کشور مقداری مدیریت کنیم.

و الحمد لله رب العالمین.

 

📢📢📢📢فیلم فیلم مباحث فوق را در اینجا ببینید

 

قسمت اول نقد رو در اینجا ببینید 👇👇👇👇👇

https://www.aparat.com/v/AK5vn

 

 

قسمت دوم : سبک شناسی مهران مدیری 👇👇👇👇

 

https://www.aparat.com/v/6fXro