اندر احوالات «خندوانگی»:




پیشا طنزیمات

 

أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم‏

بسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم‏

وَ صَلَّى اللَهُ عَلَى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ‏

وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَى أعْدآئِهِمْ أجْمَعینَ


کنترل تلویزیون را برداشتم و روشنش کردم. داشت مستندی از زندگی گرگ‌ها نشان می‌داد زندگی‌ای سراسر خطرناک، اکشن‌ترین حیوان، سلطان خطر و هیجان؛ آنها را می بینی که دائماً در حال نقشه کشیدن‌اند برای ایجاد فساد و  دزدی و در نهایت زوزه‌کشان فساد آفرینی خود را جشن می‌گیرند.


یاد زندگی بعضی از مرفهین بی‌دردی افتادم که از کثرت رفاه و آسایش، تفریح جدیدشان خطر کردن است و تا پای مرگ به خود آزاری و رنجش دیگران قدم برمی‌دارند. یاد زندگی جانیان افتادم که جنایت و قتل تفریح دل سنگ‌شان است.


نمی‌توانم ستم را ببینم و حرکتی از خود نشان ندهم کانال را برگرداندم. در اینجا یکی از مسئولین داشت سخن‌وری می‌کرد و از بهم ریختگی بازار اقتصاد حرف می‌زد. تنها نسخه شفا بخش را در یک چیز پیچید: «اقتصاد مقاومتی».


راست می‌گفت، اگر قرار باشد ما نتوانیم نیازهای خودمان را برآورده کنیم لازم است برای کوچک‌ترین چیز دست نیاز به بیگانگان دراز کنیم که این کار با عقل سازگار نیست، چون هزینه بیشتری برایمان تراشیده می‌شود و به تبع آن آمار بیکاری هم افزایش پیدا می‌کند، از طرفی غیرت اسلامی‌مان به ما اجازه نمی‌دهد که وابسته باشیم. ولی ناگاهان چشمانم مانند عقاب تیز بین بر لوکیشن صحنه دوخته شد. باورم نمی‌شد مولکول مولکول آنجا را اجناس خارجی و وارداتی پر کرده بودند!!


با عجله تصویر را برگرداندم نمیدانم چه شده که در دید و باز دید از هر کانال، از طرفی چیزی در دهانم مزه می‌کرد ولی با اندکی تأمل بعضی از عناصرش فکر و اندیشه‌ام را مانند خوره می‌خورد- کارشناسی داشت وضعیت موجود کشور را با دیگر کشورها مقایسه می‌کرد. کشورهای پیشرفته را به رخ‌مان می‌کشید و از پس‌رفت و سیر قهقرایی‌مان پرده بر می‌داشت. از این منفی‌نگری نیز ناراحت شدم، و بی‌اختیار شبکه را برگرداندم، کرسی موعظه و اندرز یکی از اساتید اخلاق در اینجا دائر بود. از تفکر در آفاق و انفس می‌گفت و از اینکه ما عبث و بیهوده خلق نشده‌ایم. با سخنان حق‌اش داغ بر دلم می‌‌زد. قشنگ راه زندگی را تصویر می‌کرد ولی نمی‌دانم چرا نمی‌توانستم پای سخن‌اش زانو بزنم. با او نیز خداحافظی کردم.


در بین تصاویر و کانال‌هایی که عوض می‌شد ناگهان چشمانم میخ‌کوب و نفسم راحت شد. خنده بر لبانم جاری شد و دلم آرام گرفت. بله آنچه دوای دردم بود یافتم برنامه طنز و زیبای «خندوانگی[1]».




: خنداونگی:

عامل اصلی و برانگیزندۀ این نوشتار این است که چند دهه است که در سینما و تلویزیون کشور ما به سمت برنامه های طنز و فکاهی حرکت کرده است. هر کدام از آنها با روشهای خاص خود سعی می کنند تا لبخندی را بر لبان مردمان این مرز و بوم جاری کنند و از حسنات ادخال سرور فی قلوب المومنین خوشه ای برچنینند.

مشخص و مبین است که افراط و تفریط در هر کاری هدف را تغییر می دهد و باعث بوجود آمدن بیماری ها و مشکلات جدیدتری خواهد شد. دربارۀ طنز نیز همین قانون جاری است. ما تا مرزهای طنز صحیح را نشناسیم نمی توانیم آن را از نا صحیح اش باز شناسیم.

این برنامه های طنز و کمدی گرچه سعی می کنند در چهارچوب قوانین به اجرای برنامه بپردازند ولی به خاطر نبود الگو و خط کش و معیار مناسب گه گاهی پای در خارج از دایره مجاز می گذارند. لذا باید حدود و صقور آن را مشخص کرد.

 

خندوانگان ایرانی:

در این چند دهه سریالهای طنز و کمدی جای ویژه ای را در بین خانواده های ایرانی باز کرده است. سریالهایی که توانستند خستگی یک روز پر فعالیت پدران و مادرانی و اعضای خانواده را با دعوت به برنامه خود بخندانند و پایان خوشی را برای خانواده رقم بزنند و با طلوع خود، غروب خستگی های و رنجشهای کار روزانه باشند.

ساختار کلی این برنامه ها تقریباً مشابه هم است گرچه لباس و لهجه متفاوت است و با ایجاد این تفاوت می خواهند در زمرۀ نوآوران در عرصه طنز باشند.

در کل این سریالها با ایجاد چند شخصیت خاص در برنامه به طوری که بین بعضی از آنها تضاد باشد کار طنز خویش را پیش می برند. در کنار خلق این شخصیتها از چاشنی کلامی نیز بهره می برند، تکیه کلام هایی برای همه یا بعضی از افراد خاص فیلم در نظر گرفته می شود در ایجاد خنده و خاطره انگیزی برنامه می افزاید به طوری که هنوز هم تکیه کلام هایی که از بعضی از سریالهای یک دهه پیش در میان مردم جایی باز کرده است. یادگاری چون: خاک وچوک،عشقولانه، افعال معکوس، خوب بید، پول زور وده، که از سریال «شبهای برره» به یادگار مانده است هنوز هم میهمان زندگی مردم است.

با شروع هر یک از این برنامه‌ها موجی از الفاظ و تکیه کلام‌های آن فیلم وارد بازار می شود و بعضی در زبان ما ماندگار می شوند که این قضیه می‌تواند به زبان فارسی صدمه وارد کند.

در کنار این دو رکن اساسی با کمک از چاشنی‌هایی چون لهجه های مختلف مثل مازندرانی، اصفهانی، افغانی و در بعضی موارد با ایجاد لهجه ای خاص بر شیرینی کارشان می افزایند. از دیگر زیبایی های این برنامه ها نوع لباس و پوشش و گریم افراد است که می تواند باعث جذابیت برنامه شود.

آنچه گفته شد ساختار کلی این برنامه ها بود که هر کدام با استفاده از اینها توانستند چند صباحی مردم را بخندانند. اما از لحاظ ساختاری برنامه «خندوانه» بسیار متفاوت است و با روشی جدید توانسته است با مردم ارتباط بگیرد و سبک تقریباً جدیدی (سبک ترکیبی) را در میدان طنز جامعه ایرانی وارد کند، گرچه از بعضی از قالب‌ها نیز کمک گرفته است مثل خلق کاراکتر «جناب خان» که جذابیتی فوق العاده به برنامه ها داده بود، نیز استفاده کرده اند.



 

گذری بر خندوانگان:[1]



در این یادداشت به یادماندنی ترین سریال های طنز را بررسی کرده ایم، اولویت با آنهایی بوده که جریان ساز شده اند و در مردم نفوذ داشته اند، به طور مثال: تکیه کلام و یا رفتاری را به مردم تسری داده اند، البته در عین اینکه لبخند را بر لب ها نشانده اند حرف هایی را هم به مردم انتقال داده اند .



شب‌های برره[2]

شب های برره از آن دست کارهایی بود که ماندنی شده چندین و چند اصطلاح و خرده رفتار از برره در میان مردم تا همین امروز ماندنی شده است، تیم تکمیل نویسندگان برره با هوشمندی و با ماکت سازی و کوچک سازی جامعه در یک روستای ناشناخته و با لهجه ای غریب تیغ تیز انتقادات را به سمت مردم و مسئولین نشانه گرفتند، سریال با گنجاندن تیپ روشنفکر داستان (سیامک انصاری) در مقابل انبوهی از مردم که نشانه ی عوام بودند به خوبی تضاد ایجاد کرده بود و کلی از رفتارهای غلط را نقد کرد.

به عنوان مثال : مدیری و عوامل فکری سریال با خلق تیپ کیوون (رضا شفیعی جم) که به پدیدۀ تن پروری و مفت خوری نقد جدی وارد کردند، برره که به دو بخش بالا و پایین تقسیم میشد، بستر مهیایی برای نقد رفتار حاکمان داشت: چابلوسی، خود محوری، ریا کاری و..از جمله خصایصی بود که در شب های برره نقد شد،سکانس هایی که برره ای ها به آسمان چشم می دوختند و با حرکات چشم کشاورزی می کردند! نقد جدی تن پروری های نهادینه شده ی جامعه ی ما بود،وجود تیپ "دو برره" و یا حرکات و سکنات اهالی ژاندارمری از جمله ظرایف سریال بود .

 یادگاری : (خاک وچوک،عشقولانه، افعال معکوس، پول زور وده، رقص برره ای ....)

 تیپ : روشنفکر (کیانوش استقرارزاده، سیامک انصاری)- چاپلوس (پاچه خوار- ساعد هدایتی)


 

قهوه تلخ[3]


 "قهوه تلخ" به گونه ای تکرار همان فرمول شب های برره بود، این بار به جای یک روستای فرضی،با یک کاخ و سلطنت فرضی مواجه بودیم. سیامک انصاری همان تیپ کیانوش در برره را حفظ کرده بود، اگر در آنجا روزنامه نگاری تبعیدی بود، در اینجا نقش یک تاریخدان را داشت،که به شکلی فانتزی وارد دالان تاریخ میشد. بستر کاخ عرصه ای برای نقد بود، اما این بار بیشتر انتقادها به سمت حاکمان بود،مورد عجیب لیست این یادداشت که در شبکه ی نمایش خانگی توزیع میشد، شاید تنها نمونه ی موفق این شبکه بوده است.

سریال هر هفته خوب می فروخت و در حد یک سریال تلویزیونی دیده شد و در بین مردم نفوذ پیدا کرد، در سالهای تبعید ناخواسته ی مدیری از تلویزیون به شبکه ی نمایش خانگی، "قهوه تلخ" موفقیت کمی نبود،هم فروخت و هم دیده شد، مدیری باز هم با تیپ سازی موفق شد صدای نقدش را به مردم و مخاطبانش برساند،(اداره شعر و طرب همایونی) که بی اهمیت ترین دایره ی حکومتی بود از جمله نقدهای دیدنی سریال بود،نقد نهاد های نظم دهنده با خلق تیپ: بلدالملک و برزو خان سپه سالار و نقد تاریخ نویسی توسط فاتحان با خلق تیپ : گنجشک خان دیلمی، از نکات مورد توجه قهوه ی تلخ بوده است.در قهوه ی تلخ عوامل سازنده با استفاده از رقصندگان فولک در چندین قسمت رقص های ایرانی را به بهانه ها ی مختلف به مخاطب عرضه کردند و در عین اینکه نقبی به فرهنگ اصیل زدن، توانستند فضای شادی خلق کنند.

یادگاری: (کیه ؟،پرسپکتیو،موونا و...)

تیپ : زبان باز (بلوتوث،مهران مدیری) حاکم (جهانگیر شاه محمدرضا هدایتی)



بدون شرح[4]


شهرقشنگ نام نشریه ای بود به سردبیری آقای کاووسی، که با همان لوکیشن محدودش در خاطره ها ماند،سریال مظلومی از چند جهت تازه بود: یکی ریسک استفاده از بازیگرانی چون فتحعلی اویسی در بستری تازه،اویسی که تا قبل از آن در فیلم های دفاع مقدس نقش خبیث‌ترین افسران عراقی را ایفا می کرد، با جسارت مظلومی یکی از شیرین‌ترین کاراکترهایش را ایفا کرد.

 "بدون شرح" با ماکت سازی یک نشریه علاوه براینکه مخاطب را تا حدی با کار رسانه‌ای آشنا کرد با استفاده از فضای یک نشریه خیلی از حرف هایش را زد،طنز مظلومی جایی مابین طنز مدیری و عطاران بود نه خیلی اجتماعی بود ونه خیلی خانوادگی نه کاملا مبتنی بر تیپ بود ونه به طور کامل موقعیت محور،محیط گرم و خانوادگی سریال ضریب نفوذ "بدون شرح" را افزایش داد،همچنین استفاده از چهره های تازه در عرصه ی طنز نظیر: امیر جعفری، دیگر نکته ی متمایز کننده ی سریال بود،بدون شرح آنقدر موفق بود که مظلومی دست به کپی سازی از ساخته ی خودش زد و (کمربندها رامحکم ببندیم) را ساخت که البته به اندازه ی بدون شرح موفق نبود .

یادگاری : ( دیجیتالم کجا بود؟! خووب خوووب،آی کاووسی،کشتی به گل نشسته،بحران و....)

تیپ : مدیر مسئول (آقای کاووسی، فتحعلی اویسی)



زیر آسمان شهر[5]


طنز کلامی تیم غفوریان در "زیر آسمان شهر" به بلوغ رسید و سریال غفوریان به خوبی توانست مردم را بخنداند، هنوز هم برخی از سکانس های زیر آسمان شهر ترو تازه است،سریال غفوریان برای موفقیت همه چیز داشت: از تیپ تا موسیقی تیتراژ،تمام داستان سریال در آپارتمانی می گذشت که از چند همسایه تشکیل شده بود: دکتر و پسرش، سرایدار و پسرش، زن و شوهری جوان و پیرزنی تنها،در چند قسمت ابتدایی سریال به نظر مصالح کافی را برای جذب مخاطب نداشت، اما با پرداخت مناسب نویسندگان به معضلات زندگی آپارتمانی و اضافه شدن چهره هایی چون: نصراله رادش،زیر آسمان شهر گرفت و دیده شد.

طنز سریال محدود به ماجراهای آپارتمان نماند، نویسندگان با هوشمندی و بستر سازی های مناسب نظیر: انتخابات در آپارتمان برای تعیین مدیر ساختمان، نقدهای خود را به گوش مخاطب می رساندند، همچنین گریز به ماجراهای روز و تاثیر پذیری از خواسته های مخاطب، از دیگر عوامل موفقیت سریال بودند که البته در سری دوم و سوم به هیچ وجه تکرار نشدند.نمادهای "زیر آسمان شهر" بر روی کیف مدارس تا پوشش لواشک و ترشک هم امتداد پیدا کرد، همچنین شعرهایی هم در وصف کاراکترهای سریال ساخته شد، که همگی نشان از محبوبیت زیاد این سریال داشت.

یادگاری: (میزنم تو مختا،میسمارقوروت،خالی بند و...)

تیپ : خالی بند (بهروز پیرپکاجکی،مهران غفوریان) - سرایدار (خشایار،حمید لولایی)



بزنگاه[6]


سریال پرحاشیه ی"بزنگاه" مملو از المان های همیشگی عطاران بود، آخرین تجربة تلویزیونی عطاران، داستان ظاهرا ساده ای داشت: فوت پدر و مساله ی تقسیم ارث،با خانواده ای طرف بودیم که خیلی از خودخواهی ها و کوته بینی های خانواده ی ایرانی را پیش رویمان گذاشته بود :پسر بزرگ تمامیت خواه،داماد منفعت طلب و دخترانی که حریم نگه نمی دارند .بزنگاه در باکس ماه رمضان و درست پس از افطار پخش شد این باکس و این ساعت پخش چیزی شبیه به اکران نوروز برای سینمایی هاست مخاطب حاضر و آماده که برای پس از افطارش برنامه ی خاصی ندارد، اگر سریالی با اندک استانداردها پیش رویش گذاشته شود، استقبال می کند.

اما "بزنگاه" فراتر از اینها بود،به عنوان مثال معتادی داشت که از فرط واقعی بودن مدیران سیما تحملش نکردند و سریال تا آستانه ی توقیف پیش رفت،"بزنگاه" بازی های کمیک ساده ای داشت نظیر :واکر گرفتن لولایی و یا حرکات اغراق آمیز لولایی و صادقی در پای تنور نانوایی و البته این لحن کمیک سهل و ممتنع خاصیت کارهای عطاران است و تا امروز کسی موفق نشده این لحن را به مانند خود عطاران موفق از اب در بیاورد،گواه این مدعا شکل بازی گرفتن از مهره هایی نظیر :علی صادقی و احمد پور مخبر است که فقط در کارهای عطاران دلنشین ایفای نقش می کنند.

تیپ: معتاد (نادر،رضا عطاران)

یادگاری: (توفیق اجباری،واکر،عطیه معصومی،و...)



ساختمان پزشکان[7]


 روایتی طنز از یک دکتر روانپزشک و ماجراهای پیرامونی او در ساختمان پزشکان،وجه مشترک "ساختمان پزشکان" با (در حاشیه) را می توان هدف قرار دادن جامعه ی پزشکان دانست، نقد مناسبات مابین پزشکان و نشان دادن نارسایی های فرهنگی این قشر موضوع مناقشه بر انگیزی بود که "صحت" به خوبی موفق به روایت آن شد، اما نقطه ی قوت سریال را می توان رونمایی از چند چهره ی جدید در این مجموعه دانست،چهره هایی مثل: هومن برق نورد،بهنام تشکر،مجموعه ساختمان پزشکان تعادل خوبی مابین ساختمان پزشکان و فضای خانوادگی دکتر افشار برقرار کرده بود،هوشمندی دیگر عوامل سازنده توجه به جزییاتی مثل موسیقی تیتراژ بود، که همپای عناصر اصلی داستان محبوب شد،اینکه "ساختمان پزشکان" وامدار مجموعه های قبلی نبودو در ارائه ی طنز زبان تازه و ویژه ای داشت باعث شد در بین مردم محبوب شود، نکته ای که بسیاری از کارگردانان تلویزیونی به آن توجه نمی کنند :تازگی و خلاقیت.

 ساختمان پزشکان، بدون شرح، زیر آسمان شهر

 یادگاری : (چار تا انگشت،اساسا،...)

 تیپ : منشی (خانم شیرزاد،شقایق دهقان)، دکتر روانشناس (نیما افشار،بهنام تشکر)



پایتخت[8]


در ابتدا کسی تصورش را هم نمی کرد داستانهای عادی مردمانی (معمولی) انقدر محبوب شود که ساخت سری چهارم آن کلید بخورد اما این غیرقابل انکار است که "نقی معمولی" و "ارسطو" جایشان را در بسیاری از خانه ها باز کرده اند، اصلا همین معمولی بودن آنها همین که برای غذا خوردن سفره می اندازند بلوف می زنند و عادی رفتار می کنند دلیل عمده محبوبیت آنهاست،البته پایتخت سریال 15 قسمتی است و در قیاس با دیگر مجموعه های این فهرست غالبی متفاوت تر دارد اما با احتساب هر سه سری پخش شده از این مجموعه میتوان با اغماض آن را در این فهرست قرار داد.

مقدم که قبلتر از این تبحر خود را در سریال سازی نشان داده بود با اعتماد به "محسن تنابنده" موفقیت چشمگیری در ساخت یک مجموعه ی طنز پیدا کرد، استفاده از لهجه ی شیرین مازندرانی، پرداخت متفاوت به تیپ هایی چون راننده کامیون و گره افکنی و گره گشایی های متعدد در روند داستان از نکات قابل توجه سریال پایتخت می باشد،جالب اینکه پایتخت هم به دلیل خلاقیت در پرداخت وتازگی در سوژه ها مورد توجه قرار گرفته است واین همان وجه مشترک تمام مجموعه های ذکر شده در این لیست است.

 یادگاری: (لاکچری، شعبون کدخدا، پلنگ مازندران و...)

 تیپ : پدر آزایمری(بابا پنجعلی، علیرضا خمسه)، راننده کامیون (ارسطو،احمد مهرانفر).



 خندوانه:[9]


در میان برنامه های تلویزیونی آنچه امروزه خیلی گل کرده است برنامۀ خندوانه است. این برنامه با ساختاری جدید و مردم پسند وارد میدان شد و توانست دیده‌های زیادی را از آن خود کند. خندوانه نام برنامه‌ای تلویزیونی به کارگردانی و اجرای رامبد جوان است که در هر قسمت با چهره‌های سینما، تلویزیون، ورزش، سیاست و ... در مورد خنده و شادی گفت و گو می‌کند. خندوانه یکی از پر مخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی ایران محسوب می‌شود.

به نظر این برنامه برگرفته شدۀ از برنامة امشب tonight show با اجرای جیمی فالون jimmy fallon است که از شبکه ان بی سی NBC درحال پخش است و در نیویورک ساخته می‌شود.

این برنامه از هنرمندانِ محبوب و معروفِ دیگری نیز بی‌بهره نماند. و هفته‌ای چند شب یک خنداننده به برنامه می‌آید. همچنین، مهمانان دیگری نیز دارد و این افراد، افراد موفق جامعة ایرانی هستند. این برنامه به برترین لبخند، تندیس به‌یادماندنی برنامه را تقدیم می‌کند. در این برنامه میهمانان، ۵ ثانیه به دوربین لبخند می‌زنند.

این برنامه از تماشاگرانی تشکیل شده که با تست خنده و از میان افراد متقاضی به برنامه وارد شده‌اند و در طول برنامه لبخند به لب دارند و به آن‌ها «هیئت داورانِ خندوانه» گفته می‌شود. برنامه با مقدمهٔ رامبد جوان شروع می‌شود و پس از آن او و حضار، ترانهٔ شاد برنامه را می‌خوانند. بعد، مهمان برنامه را همراه با تشویق به داخل دعوت می‌کنند. در میان مصاحبه، گفت‌وگویی با دوستان و همکاران وی نشان داده می‌شود. گفت‌وگو با مهمان با شوخی و خنده همراه است. از مهمان برنامه خواسته می‌شود که پنج ثانیه به سمت دوربین لبخند بزند و مردم با فرستادن پیامک، در برنامه پایانیِ هر هفته بهترین لبخند را گزینش می‌کنند. در طی برنامه، نیما شعبان‌نژاد و جناب خان نقش آفرینی می‌کنند.

از بخش‌های دیگر برنامه می‌توان به استندآپ کمدی، مسابقه، میان‌برنامه: مصاحبه با مردم، انیمیشن، نماهنگ و... اشاره کرد.

خنداننده برتر مسابقه‌ای بود که در سال ۱۳۹۴ از خندوانه پخش شد. این مسابقه با محوریت استندآپ کمدی میان ۱۶ کمدین و به صورت حذفی، با رای مردم برگزار می‌شد در نهایت در آخرین قسمت برنامه به دلیل اتمام فصل دوم و نبودن فرصت برای اجرای فینالیست‌ها و رأی گیری که نیاز به ساختن چند قسمت دیگر از خندوانه بود رامبد جوان و عوامل برنامه تصمیم گرفتند که به صورت مشترک مهران غفوریان و امیرمهدی ژوله را به عنوان نفر اول خنداننده برتر معرفی کنند.



[1] مطالب این قسمت برگرفته شده است از سایت: namnak.com.

[2] مهران مدیری؛ 1384.

[3] مهران مدیری؛ 1389.

[4] مهدی مظلومی؛ 1381.

[5] مهران غفوریان؛ 1380.

[6] رضا عطاران؛ 1386.

[7] سروش صحت؛ 1392.

[8] سیروس مقدم؛ 1393.

[9] مطالب این قسمت برگرفته شده است از دانش نامه ویکی پدیا.




[1]  کنایه از برنامه‌های طنز و کمدی.