ایت الله خامنه ای

خنده در اسلام

 

 

با توجه به این که زندگی انسان سرشار از ابتلائات و گرفتاری‌هاست، این مشکلات معمولاً باعث بوجود آمدن غم و غصه می‌شود. برای زدودن این غبار غم و غصه انسان نیاز به شارژر روحی دارد.

 

خداوند متعال به خاطر لطف و رحمت بیکران خود به بندگان خود لطف بزرگی نمود و با یک ابزار بسیار آسان و در دسترس و بدون تحمیل هزینه‌ای این مشکل انسان را با عنایت نعمتی به اسم «لبخند» به شدت مرتفع نمود. و این از خساست و بد طینتی ماست که دیگران را از این هدیة الهی محروم می‌کنیم.

 

خنده علاوه بر اینکه هدیه‌ای است برای دیگران و باعث می‌شود که انسان در بُعد اجتماعی نقشی مثبت را ایفا کند، در حوزه زندگی فردی و اخلاقی او نیز نشان از یک گوهر پنهان دارد.

 

لبخند همیشگی در زندگی نشان از نوعی رضایت دائمی دارد، رضایتی که در کنار تمامی دردها و آلام همراه انسان است و نشان از اطمینان قلب و سینه‌ای مالامال از عشق به خداوند دارد.[1]

 

از آنجا که لبخند و خنده از مواهب الهی است، مورد تأیید و تأکید اسلام نیز هست.

خداوند در تصویر قیامت می‌گوید: عده‌ای در آن روز چهره‌های درخشانی دارند و خندان و شادمانند و در مقابل عده‌ای صورت‌هایشان را غبار گرفته و در سیاهی فرو رفته‌اند.[2]

 

در سورة انسان در وصف اهل بیت عم می فرمایند:

       «وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورا»[3]

و خداوند به آنها طروات و شادمانی بخشید.

 

در باره رسول مکرم اسلام ص آمده که بسیار تبسم می‌کردند و جزء شوخ‌ترین افراد بودند:

       « کان کثیر التبسم» و « کان من افکه الناس»[4]

 

آنقدر این مسئله مهم است که یکی از شاخصه های مومن است، از امام صادق ع نقل شده است که:

                             «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِیهِ دُعَابَةٌ قُلْتُ وَ مَا الدُّعَابَةُ قَالَ الْمِزَاحُ»[5]

حضرت می‌فرمایند: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در او دُعابه وجود دارد. راوی می‌گوید از حضرت سوال کردم که دُعابه چیست؟ فرمودند: شوخی کردن.

 

 

در اسلام از هر آنچه که بتواند سلامتی روحی و جسمی انسان را برآورده کند، استقبال شده است. با ایجاد خنده و تبسم در خود و دیگران می‌توانیم پنجره‌ای از امید و نشاط را برای هم نوع خود باز کنیم تا او هم بتواند از زندگی خود لذت ببرد.

 

در اسلام توصیه‌های زیادی برای کمک مادی و معنوی به دیگران شده است. صدقه دادن، کمک به دیگران و دستگیری از افتادگان، عیادت مریض رفتن، به خانواده‌های داغ دیده تسلیت و تعزیت گفتن و صدها دستور اجتماعی دیگر که هدف آنها رفع غم و گرفتاری از چهرة یک مؤمن است.

 

خنده نیز به عنوان یک حسنه تلقی شده است و اگر باعث رفع غم از دل مؤمن شود، ثواب زیادی را همراه خود دارد. به همین دلیل خندة حلال و ادخال سرور در قلوب مؤمنین یکی از مصادیق احسان و صدقه است.

 

امام ابو جعفر ع میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یُحِبُّ الْمُدَاعِبَ فِیالْجَمَاعَةِ بِلَا رَفَثٍ.»‌[6]

خداوند تبارک و تعالی دوست دارد که بدون کلام و کار قبیح، انسان در جامعه شوخی و مداعبه داشته باشد.



[1] درسوره هود (۷۱) آمده است که «و امراته قائمه فضحکت فبشرناها باسحاق و من وراء اسحاق یعقوب» ساره همسر حضرت ابراهیم ع ایستاده بود و خندید و به او فرزندی را بشارت دادیم. ایشان و حضرت ابراهیم ع پیر شده بودند و هنوز صاحب بچه نشده بودند و ظاهرا ساره نازا بود. امام صادق ع می فرمایند: «فضحکت» یعنی حیض شد. پس او از حیض شدن خوشحال شد و به خاطر این رضایت قلبی خداوند به او بشارت فرزند داد. بنا بر این استحسان فاء اول بعدیت و فاء دوم سببیت است.

[2] عبس، ۳۸-۴۱. در ذیل این آیه روایتی از امام ابو جعفر ع آمده است که: منظور از گروه خندان کسانی است که محب امیرالمؤمنین بوده و از دشمنان او بیزاری جسته‌اند و کسانی که صورت‌هایشان را غباری از غم و اندوه گرفته، کسانی‌اند که دشمن اهل بیت بوده‌اند.تفسیر القمی ؛ ج‏2، ص406.

[3]انسان، ۱۱.

[4] محجه البیضاء، ۵/۲۵۹.

[5] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، ص:۶۶۳، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[6]  قمّى، صدوق، محمّد بن على بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، 4 جلد، ج‌1، ص: 474، ح 1372، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم - ایران، دوم، 1413 ه‍ ق