سخنی با دختران امروزی
روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما ... دختر
#
قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است
#
با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب ،
#
وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صدساله می شود دل خون!
#
متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا
#
آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ
#
دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو !
#
پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مراهم کشت !
#
نم نمک می رومی از راه به در
با همین گفته ها می شوی خر !
#
سادگی ها تو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جمع کن !
#
گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم ، فکر این ارازل کن
#
این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی ، بپا همه تورند
#
پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری
#
می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم
#
آبرویت به باد خواهد رفت
یه یه خورده ، زیاد خواهد رفت
#
کار من نیست تا کنم خواهر ،
امر معروف ، نهی از منکر
#
قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی !
#
گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا؟!
#
گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم کیس قابلی هستم!