کاریکلماتور:
ﮐﺎرﯾﮑﻠﻤﺎﺗﻮر ﮐﻠﻤﻪای ﺗﺮﮐﯿﺐ ﯾﺎﻓﺘﻪ از ﮐﺎرﯾﮑﺎﺗﻮر و ﮐﻠﻤﻪ اﺳـﺖ و نوعی شوخ طبعی است که نشان از تولدی نو دارد و سبکی است جدید، کاریکاتوری است که لباسی از جنس کلمات پوشیده است.
تاریخچه
عمران صلاحی کاریکاتور میکشید و پرویز شاپور در کنار آنها کلماتی نغض و کوتاه مینوشت. آنها کارهای خود را به احمد شاملو تحویل دادند و او در ۱۲ خرداد ۱۳۴۶ در ﻧﺸﺮﯾﻪ ﺧﻮﺷﻪ که کار را چاپ کرد، بر روی کارهای شاپور اسم «کاریکلماتور» را گذاشت و بعدا هم همین اسم ماندگار شد.
رابطه کاریکلماتور و طنز
بعضی از مباحث ادبی ریشه ای هستند و بعضی از آنها ریشه طنز هستند. مثلا حل معما یکی از مهمترین مباحث طنز بلکه هنر است. در کنار آن میتوان از استطراف سخن گفت، استطراف نیز که ریشه در قاعده «لکل جدید لذه»[1] دارد، میتواند تولید سرور کند و این سرور میتواند گاهی به خنده مبدل گردد.
استطراف میتواند برای خیلی از مباحث هنری نقش مادر را بازی کند، مثلا کاریکلماتور با وجود اینکه غالبا روش طنز ندارد و بیشتر جملات کوتاه حکیمانه است ولی به خاطر اینکه بسیار طریف است و نگاه جدیدی را به ما ارائه می دهد، میتواند حس تعجب سپس سرور و گاهی خنده را در مخاطب ایجاد کند. به همین خاطر است که در بررسی های مباحث طنز میشود نامی از کاریکلماتور هم برد.[2]
آناتومی کاریکلماتور
در اینکه کاریکلماتور چیست و در چه نوع و گونه ادبی جای میگیرد، حرف زیاد زده شده است. منوچهر احترامی میگوید: نوعی کلمات قصار هستند اما با نگاهی متفاوت و میشود گفت که ژانری خاص است و یک نوع ادبی است.[3]
نقطه مشترک در همه کاریکلماتورها[4] در کوتاهی جملات است که حاوی یک نکته هم هست و نسبت به یک چیز عادی زاویه دید جدیدی به ما نشان می دهد: «ارزش آب بستگی به میزان تشنگی دارد».1.
البته گاهی نکته و زاویه دید خیلی خاصی را هدف نمیگیرد بلکه صرفا بیان گفته هاست به شیوه ای جدید مانند: «پشت سر اغلب خواننده ها صفحه می گذارند»2.که برگرفته از یک گفتار معروف است که: پشت سر کسی صفحه گذاشتن است» با این تفاوت که در یک مورد خاص به کار رفته و بین خواننده و صفحه جمع کرده است.
گاهی هم فقط آشنا زدایی است: « بعضیها به پای هم پیر میشوند بعضیها به دست هم!» 3.
یا روزها سرفه میکنم؛ شبها سیاه سرفه! 4.
اکثر اوقات تولید یک کنایه است: «گرسنگی، پرنده را از پرواز سیر میکند».5.
تعریف کردن یک چیز به گونه ای زیبا و خیال انگیز از دیگر انگیزه های کاریکلماتور است: «پرنده پرواز را به تساوی بین بالهایش تقسیم میکند.» 6.
یا مانند «آبشار در اوج زیبایی سقوط میکند».7.
در کاریکلماتور معمولاً خط سیر داستان به صورت نامتعادل و نامتعارف عوض میشود ادامة کار با روش و منش جدیدی جریان مییابد: «تازه از دستاش رها شده بودم که به پایم افتاد.» 8.گاهی محل چرخش داستان میتواند یک کلمه باشد که مثلاً داری دو معناست که نسبت به قسمت اول روایت یک معنا و نسبت به قسمت دوم روایت معنای دیگر قصد میشود.
میتواند چرخش داستان را صرفاً یک ایماژ و تخییل باشد و ناگهان ذهن را غافل گیر کنیم و آن را از بعدی به بعد دیگر بکشانیم: «وﻗﺘﯽ ﻋﮑﺲ ﮔل ﻣﺤﻤﺪی در آب اﻓﺘﺎد، ﻣﺎهیﻫﺎ ﺻﻠﻮات فرستادند.» 9.
گاهی اوقات هم کاریکلماتور از ابتدا چرخش دارد ولی از اصول متعارف جملات و کلمات، از روش عادی زندگی روزمرة و عادات همیشگیمان و در این حالت بیشتر به جملات حکیمانه و قصار شباهت دارد مانند: گور کن عمری در گورستان جان میکند. 10.
برای نمونه ما در کتاب «مناجاتیسم نامه» نمونه هایی از این روش را که نوعی کلمات قصار گونه است را بیان کرده ایم. http://tanzimat.blog.ir/page/مناجاتیسم-نامه
[2] کما اینکه در کتاب طنز جلد 7 مقاله ای را به این موضوع اختصاص داده اند. مهدی فرج الهی، معنی غرق شدن را دریا می فهمد (نگاهی به کاریکلماتور و نگاهی اجمالی با آن)، ص 23-47.
[4] منابع مختلفی را مراجعه کردم ولی تعریف دقیقی از کاریکلماتور به دست نیامد لذا این مطلب برداشتی است شخصی.
سیروس شمیسا، در کتاب بدیع مطلبی دارد؟؟؟؟؟؟ در کتاب انواع ادبی آن را یک نوع ادبی جدید معرفی میکند.