متن کامل کتاب «کلثوم ننه!» یا «عقاید النساء»


اثر اقا جمال خوانساری  


 



    کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 5

آشنایى کوتاه با نویسنده و کتاب کلثوم ننه:

اما نویسنده کتاب:

بسم اللّه الرحمن الرحیم جمال الدین، محمد بن حسین بن محمد خوانسارى، معروف به «آقا جمال» از محدثان، اصولیان، حکیمان و فقیهان بزرگ شیعه است.

او را به زهد و ورع، پاکیزه‏خویى و نیک‏نهادى، دنیاگریزى و معادباورى، مطایبه و خوش‏زبانى، تحقیق و تدقیق، و گستره آگاهى‏ها در ابعاد مختلف فرهنگ و معارف اسلامى، ستوده‏اند.

صاحب ریاض العلماء، ملا عبد اللّه افندى اصفهانى، نوشته است:

عالمى است فاضل و حکیمى محقق و مدقق «1».

__________________________________________________

 (1)- ریاض العلما، ج 1، ص 114.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 6

صاحب «روضات» به تفصیل از وى یاد کرده و او را به فضل و فضیلت، اجتهاد و حکمت، تدقیق و تحقیق ستوده و تصریح کرده‏اند که:

به روزگار وى، کرسى درس و ریاست دانش بدو منتهى شد و او با ملاحت طبع، فصاحت زبان، سعه صدر، استوارى اندیشه، جایگاه بلند و مکانت رفیع، زندگى را به فرجام برد «2».

مرحوم شیخ عباس قمى مى‏نویسد: عالم محقق، مدقق حکیم، متکلم فقیه، نبیل جلیل القدر، صاحب تصانیف رائقه که از ملاحظه آنها معلوم مى‏شود، جودت فهم و حسن سلیقه و صفاى ذهن او ... «3»

مرحوم مدرس تبریزى هم در ریحانه الأدب نوشته‏اند: عالم عامل، حکیم محقق، متکلم مدقق، فقیه اصولى جلیل القدر، عظیم المنزله، سید جمال الدین، و جمال المحققین، و محقق خوانسارى موصوف، و به آقا جمال معروف، و مرجع استفاده اعیان عصر خود است.

و پس از ذکر شمارى از آثار ایشان، نوشته‏اند که:

__________________________________________________

 (2)- روضات الجنات، ج 2، ص 212.

 (3)- هدیه الأحباب ص 136/ فوائد الرضویه، ص 83.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 7

که تماما از صفاى ذهن و جودت فهم و حسن سلیقه او حاکى و بر علو مراتب علمیه معقولى و منقولى او، گواهى عادل هستند «4».

آقا جمال، در محضر پدر ارجمندش، فقیه و حکیم بلند آوازه آن روزگار آقا حسین خوانسارى، و دایى وى، فقیه استوار اندیش و ژرف نگر، محقق سبزوارى، و محدث و فقیه جلیل، ملا محمد تقى مجلسى و دیگر عالمان پرشور حوزه آن روز اصفهان، دانش آموخته است و از چهره‏هاى برجسته و بلند آوازه شاگردان او مى‏توان:

میرزا عبد اللّه افندى اصفهانى‏

قوام الدین جعفر بن عبد اللّه حویزى کمره‏اى اصفهانى،

سید صدر الدین محمد رضوى قمى‏

محمد باقر بن محمد اکمل اصفهانى بهبهانى‏

ملا رفیع مشهدى گیلانى را، نام برد که خود نشان از والایى و عظمت و ژرفایى حوزه تدریس او، تواند بود. آقا جمال به سال‏

__________________________________________________

 (4)- ریحانه الأدب، ج 1، ص 54.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 8

1125 زندگى را بدرود گفت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد «5».

و اما: کلثوم ننه!!

کتاب کلثوم ننه یا «عقاید النساء» از کتاب‏هاى مشهور در ادبیات عامیانه ایران مى‏باشد که على‏رغم شهرت کتاب، در نویسنده آن، همچنان تردید وجود دارد.

پاره‏اى از نویسندگان، آن را از آثار آقا جمال مى‏دانند. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در الذریعه مى‏نویسد:

کلثوم ننه یکى از چهار فقیه خیالى است که به‏خاطر جلالت و بزرگى او، کتاب به نامش نامگذارى شده است، کتابى شریف و رمانى انتقادى، لطیف و خنده‏آور مى‏باشد در این کتاب پایه مذاهب چهارگانه و بى‏پایگى پاره‏اى از نظریه‏هاى متداول بین مردم، تشریح شده است، و بسیارى از بدعت‏هایى را که نابه‏جا به دین نسبت داده مى‏شود بیان داشته است، این کتاب از آقا جمال‏

__________________________________________________

 (5)- براى اطلاع بیشتر از شرح حال و گوشه‏هایى از زندگى آقا جمال و فهرست جامعى از شاگردان او به کتاب (دانشمندان خوانسار در کتب تراجم) ص 186- 257، و دایره المعارف بزرگ اسلامى، ج 3 مراجعه شود.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 9

الدین فرزند آقا حسین خوانسارى (در گذشته 1125 ق) است و چاپ شده است «6».

البته ایشان در ذیل «عقاید النساء» از دو کتاب به همین نام یاد مى‏کند و توضیح بیشتر را به ذیل عنوان «کلثوم ننه» وعده مى‏دهد و یکى از کتابهاى عقاید النساء را به آقا حسین خوانسارى نسبت مى‏دهد که با توجه به عبارت فوق از ذیل عنوان «کلثوم ننه»، این انتساب هماهنگ نیست؟!!

مرحوم میرزا محمد باقر خوانسارى مؤلف «روضات الجنات» از انتساب آن به آقا حسین خوانسارى و پسرش آقا جمال خوانسارى یاد مى‏کند و در پایان، انتساب آن را به آقا جمال خوانسارى به خاطر طبع لطیف و ظریف وى، تقویت مى‏کند «7».

دکتر محمد معین مى‏نویسد: ... مؤلف فرض کرده است که این مراسم و آداب، وحى شیطان است، بعید نیست این کتاب هزل، که تألیف آن را

__________________________________________________

 (6)- الذریعه، ج 18، ص 112.

 (7)- روضات الجنات، ج 2، ص 375.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 10

به آقا حسین خوانسارى نسبت مى‏دهند، از لطائف طبع پسرش آقا جمال الدین باشد «8».

و جلال الدین همایى مى‏گوید: از جمله مؤلفاتى که بالنسبه مشتمل بر روح انتقادى است کتاب «موش و گربه» عبید زاکانى، و «کلثوم ننه» آقا جمال خوانسارى را باید شناخت، اولى زهد ریایى و صید عوام، و دومى حرف‏هاى زنانه و مسلک نسوان را در حقیقت، نقد کرده است «9».

و صادق هدایت مى‏نویسد: تنها کتابى که مى‏شود گفت راجع به اداب و رسوم عوام نوشته شده، همان کتاب معروف کلثوم ننه تألیف آقا جمال خوانسارى است، که به زبان‏هاى خارجه هم ترجمه شده و فارسى آن در دسترس همه مى‏باشد، اگرچه بعضى از مطالب آن اغراق آمیز به نظر مى‏رسد، زیرا نباید فراموش کرد که بیشتر این عادات و خرافات، امروزه منسوخ شده و از بین رفته است، و چیزى که قابل توجه‏

__________________________________________________

 (8)- فرهنگ معین، بخش اعلام.

 (9)- تاریخ ادبیات ایران، 35.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 11

است، حتى پیرزن‏ها هم آن را با نظر تمسخر تلقى مى‏کنند ... «10».

دهخدا، در لغتنامه مى‏نویسد: کلثوم ننه، در کتابى به همین نام تألیف آقا باقر خوانسارى!! که فکاهى و در نقد خرافات است. «کلثوم ننه» با «بى‏بى شاه زینت» و «دده بزم آرا» و «باجى یاسمن» مثل اعلاى معتقدان به اوهام و خرافات زنانه‏اند «11».

سخن دهخدا در انتساب کتاب به «آقا باقر خوانسارى» اشتباه است، و هم اینکه نفر پنجم را از قلم انداخته است، درست نیست، نفر پنجم «خاله جان آقا» مى‏باشد.

از نسخه‏هاى خطى کتاب مى‏توان به:

1- کتابخانه گنج دانش پاکستان که در سال 1305 ه. ق نوشته است و به شماره 1236 در جلد دوم نسخه‏هاى خطى کتابخانه گنج دانش، نوشته آقاى احمد منزوى معرفى شده است.

2- کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران. (فهرست کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران 12/ 2804، شماره 3825)

__________________________________________________

 (10)- نیرنگستان، مقدمه ص 26، چاپ امیر کبیر.

 (11)- لغت‏نامه، کلثوم ننه.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 12

3- کتابخانه مدرسه عالى شهید مطهرى (سپهسالار) به شماره 2913 (فهرست کتابخانه سپهسالار 5/ 442)

4- کتابخانه آستان قدس رضوى. ض 10379، که در سال 1287 نوشته شده است (فهرست الفبائى کتب خطى ص، 468)

5- کتابخانه آیت اللّه گلپایگانى قم، شماره 105/ 11 قرن 13 (فهرست نسخه‏هاى خطى- ابو الفضل عرب‏زاده، ص 527).

اشاره کرد.

همانگونه که در بالا از نوشته صادق هدایت استفاده شد، کتاب کلثوم ننه به زبان‏هاى خارجى هم ترجمه شده است. در مجله آینه پژوهش شماره 56 و 55 چند مورد از ترجمه کتاب به زبان‏هاى خارجى، یاد شده است:

1- ترجمه انگلیسى توسط nosniktA. J در سال 1832 میلادى در لندن، نشر یافت.

2- ترجمه فرانسوى آن به همت reilennohT. J در سال 1881 در پاریس، منتشر شده است.

3- ترجمه ترکى آن هم در تبریز، توسط زینب پاشا انتشار یافته است.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 13

کتاب «کلثوم ننه» چندین بار در گذشته، به صورت سنگى و حروفى چاپ شده است.

 «خان بابا مشار» در فهرست کتاب‏هاى چاپى فارسى (4/ 4100) سه چاپ آن را به شرح ذیل معرفى کرده است:

چاپ سنگى، خشتى 32 صفحه چاپ اصفهان 1352 ه. ق.

سنگى، جیبى، 31 صفحه، چاپ ایران، 1310.

سنگى، جیبى، 31 صفحه.

افزون بر آن، یک چاپ سنگى دیگر در تاریخ 1263 در 38 صفحه، و چاپ سنگى دیگر در مشهد به عمل آمده است.

و چاپ حروفى با طرح‏هایى از بیژن اسدى‏پور، از سوى انتشارات مروارید در سال 1365 در تهران، و چاپى مصحح هم توسط محمود کتیرایى در سال 1349، نشر یافته است.

در پایان ذکر سه نکته ضرورى به نظر مى‏رسد:

1- به نظر مى‏رسد، تا زمانى که از انتساب کتاب به غیر از آقا جمال خوانسارى، در گزارش‏هاى مورخان، سخنى نیست، نمى‏توان انتساب قطعى آن را به آقا جمال خوانسارى مردود دانست، و توجیهات اخلاقى که بعضا در عدم انتساب آن به آقا جمال، انجام شده است، فقط در حد توجیه باقى خواهد ماند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 14

2- قطع نظر از صحت و سقم انتساب آن به آقا جمال خوانسارى، کتاب کلثوم ننه، از جمله کتاب‏هاى ارزشمند و قابل توجه است و از نظر مطالعات جامعه شناختى تاریخى حائز اهمیت فراوان مى‏باشد و براى پژوهش درباره جامعه بسته زنان عصر صفوى، منبع مفیدى است.

3- در بین متون موجود از کتاب کلثوم ننه، حتى بعضا اختلاف بیشترى به چشم مى‏خورد، که در پاره‏اى از موارد، ترجیح بعضى از متون، در انتخاب عبارات و واژه‏ها، نه تنها مفید نیست، بلکه خود مى‏تواند خواننده را کسل و از ادامه مطالعه باز دارد، که با تأسف، در اغلب متن‏هاى کتب مصحح دیگر نیز، در سال‏هاى اخیر، چنین نقیصه مشهود است.

البته نمى‏توان از ارزش تحقیق، در بیان اطلاقى آن، چشم پوشید، ولى آنچه که مفید است، نتیجه تحقیق است، و نه ارائه متون مختلف و نسخه‏هاى فراوان، با شماره و علامتگذارى‏هاى متعدد در متن، و ارجاع آن به پاورقى‏ها و یا پایان کتاب، که در اصل هم، نه تنها براى همگان خالى از لطف و فایده خواهد بود، شاید حاکى از اظهار فضل هم باشد!!!

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 15

به نظر رسید در این چاپ، راهى را که آقاى بیژن اسدى‏پور، در انتخاب متن آقاى محمود کتیرایى، از جهت حل اشکالات متن، پیموده است، براى خوانندگان محترم این اثر، مفید فایده باشد، در عین حال هم، راه براى محققان متون ماندگار و آثار نیاکان، همچنان باز، باز است!!

امید است، مطالعه این اثر، ضمن اینکه انبساط خاطرى را فراهم آورد، مقدمه‏اى باشد براى تأمل در آداب رسوم خرافى گذشته، و نتایج حاصله از آن، در زمان‏هاى دور و نزدیک!!، و چراغى باشد براى آداب و رسوم و سنت‏هاى حسنه با عقلانیت لازم، و شکستن قالب‏هاى قراردادى فردى و اجتماعى ...؟!!

سید حسین جعفرى زنجانى‏

21/ 8/ 1382

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 16

بسم اللّه الرحمن الرحیم بر آینه ضمیر برادران ایمانى پوشیده نماند که این مختصرى است در بیان اقوال و افعال و واجبات و مندوبات زنان و محرمات و مکروهات و مباحات ایشان، و این مشتمل است بر مقدمه و شانزده باب و خاتمه و مسمى به عقاید النساء.

اما مقدمه و اسامى علما و فضلا و فقها و فضیلت آنها- بدان که افضل علماى زنان پنج نفرند:

اول: بى‏بى شاه زینب‏

دوم: کلثوم ننه‏

سوم: خاله جان آقا

چهارم: باجى یاسمن‏

پنجم: دده بزم آرا

و آنچه از اقوال آنها بدست بیاید، نهایت وثوق دارد و محل اعتماد است؛ و به غیر از این پنج نفر علماى بسیارى نیز هستند که ذکر آنها موجب طول کلام مى‏شود. بدان که هرزنى که سنى داشته باشد و پیرى و خرافت او را دریافته باشد، دیگران به افعال او

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 17

وثوق تمام دارند و هرزنى که خلاف فرموده ایشان کند، آثم و گناهکار باشد.

باب اول: در بیان غسل و وضو و تیمم‏

باب دوم: در بیان نماز

باب سوم: در بیان روزه‏

باب چهارم: در بیان نکاح‏

باب پنجم: در بیان احکام شب زفاف‏

باب ششم: در بیان احکام و اعمال زاییدن زنان و ادعیه وارده درباره زائو

باب هفتم: در بیان حمام رفتن‏

باب هشتم: در بیان سازها و افعال آنها

باب نهم: در بیان معاشرت زنان با شوهران خود

باب دهم: در بیان مطبوخاتى که به نذر واجب مى‏شود

باب یازدهم: در بیان تعویذ «12» به جهت چشم زخم‏

باب دوازدهم: در بیان محرم و نامحرم‏

باب سیزدهم: در بیان استجابت دعا

__________________________________________________

 (12)- دعایى که نوشته به گردن یا بازو بندند تا دفع چشم زخم و بلا کند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 18

باب چهاردهم: در بیان آمدن مهمان‏

باب پانزدهم: در بیان صیغه خواهر خواندگى‏

باب شانزدهم: در بیان چیزهایى که بعد از خواهر خواندگى براى یکدیگر مى‏فرستند

خاتمه: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیر المنفعه.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 19

باب اول در بیان وضو و غسل و تیمم‏

بدان که اجماع فتواى زنان است که وضو و غسل واجب است مگر در چند موضع:

وقتى که دست را حنا و نگار «13» بسته باشند یا ابرو گذاشته باشند، یا زرک «14» بر ابرو چسبانیده باشند؛ در این صورت ترک وضو و غسل واجب مى‏شود.

و اکثر علما مذکور، نگار را تا سه روز ساقط مى‏دانند و مى‏گویند.

بى‏بى شاه زینب تا پنج روز یا شش روز وضو را ساقط مى‏داند، و همچنان قبل از بستن نگار تا هفت روز وضو بسازند، حرام است و بعضى هم مکروه دانسته‏اند.

__________________________________________________

 (13)- نقشى که از حنا بر دست و پاى محبوب کنند.

 (14)- یکى از هفت آرایه زنان قدیم. میرزا صادق خان امیرى فراهانى (ادیب الممالک) هرهفت را در این دو بیت گرد آورده است:

         هفت پیرایه شد به روى بستان             که از آن باغ حسن سیراب است‏

             وسمه و سرمه و نگار و خجک             زرک و غازه و سفیدآب است‏



                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 20

اما غسل، هرگاه زنى جاریه «15» در خانه داشته باشد، و کسى از خویشان زن هم، حاضر نباشد که از شوهر او مخبر باشد، و زن شوهر را امین نداند که مبادا به حمام رود، شوهرش با جاریه مقاربت نماید، در این صورت ترک غسل کند تا مانع رفع شود.

کلثوم ننه تا یک هفته را جایز دانسته، و برخى بیشتر، و بعضى کمتر گفته‏اند، و باجى یاسمن تا یک ماه هم اجازه داده، ولى با او در این قول، کسى موافقت ننموده، و قول اول به احتیاط اقرب است.

و دیگر هرگاه، لنگ زن پاره یا کهنه باشد، و شوهرش وعده کرده بگیرد، مادامى که نگرفته است غسل ساقط مى‏باشد، و این قول اجماعى است.

اما خاله جان آقا و دده بزم آرا گفته‏اند:

که اگر زن برادر شوهرش، که او را جارى گویند، لنگ نو داشته باشد، و شوهر براى او نگیرد، مادامى که شوهرش لنگ نگرفته باشد، غسل از او ساقط است، و هرگاه غسل کند، فعل حرامى کرده باشد؛ و برخى مکروه دانسته‏اند.

__________________________________________________

 (15)- کنیزک.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 21

و دیگر هرگاه مرد، اجرت حمام زن را ندهد، و بیرون رود، غسل از آن زن ساقط است، هرچند مدت بگذرد؛ و جمعى، تا سه روز قائل شده‏اند، و دده بزم آرا گفته که:

اگر زن اطمینان دارد که بعد شوهر اجرت را خواهد داد، جایز است از خود بدهد و غسل کند، بعد از شوهر بگیرد.

کسى در این قول با او موافقت ننموده، و این قول خالى از اشکال نیست.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 22

باب دوم در بیان اوقاتى که نماز ساقط و ترک آن واجب است:

اول: در شب‏هاى عروسى.

دوم: در حضور ساززن و نقاره‏چى.

سوم: وقتى که زن خویشان خود را در حمام ببیند، لازم است که ترک نماز کند، و حالات شوهر را به خویشان گوید.

چهارم: روزى که به موعظه شنیدن رفته باشد.

پنجم: روزى که جامه نو پوشیده باشد و ترسد که خرد و ضایع شود، در این صورت، خاله جان آقا تردید دارد و گفته: که ترک نماز مستحب است نه واجب، و این قول، خالى از قوه نیست.

ششم: روزى که زن، زینت عید کرده باشد؛ یا به عروسى رفته، یا زنى که شوهرش در سفر مانده باشد. و این قول، اجماعى است.

و در چند جاى دیگر هم وجوب ترک نماز را نوشته‏اند، که چون سندش ضعیف بود و اختلاف داشت، ایراد نشد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 23

باب سوم در بیان روزه‏

بدان که زنان را چندین روزه مى‏باشد که به آن روزه، به مطلب خود مى‏رسند:

اول: روزه مرتضى على، و آداب آن این است که باید حرف نزند، و از جهت افطار، به خانه‏ها رفته، گدایى کند. به این نحو که به در خانه‏ها قاشق بزند، و با دست در نکوبد، و از وجه گدایى، برنج و ماست و خرما بخرد، و در وقت عصر، پا برهنه، از همان اجناس گدایى، چلویى طبخ کرده و شب به آنها افطار کند.

کلثوم ننه و باجى یاسمن را اعتقاد آن است که، قاشق را به غربال بزند، و این احوط «16» مى‏باشد؛ و دده بزم آرا گفته: اولى آن است که روزه را، روز دوشنبه بگیرد و این قول، اقوى است.

دوم: روزه هفدهم ماه رجب، و آن تا ظهر است، و ظهر باید افطار به قند و کنجد کند. و بى‏بى شاه زینب گفته که کنجد و قند از پول گدایى گرفته شود.

__________________________________________________

 (16)- به احتیاط نزدیکتر.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 24

سوم: ایضا روزه مرتضى على است، و آداب آن این است که، از هفت خانه، آب چاه بیاورد و با آن آب، افطار کند و دو رکعت نماز نیز بگذارد.

و بى‏بى شاه زینب گفته که: باید از وجه گدایى، شمع و یک کوزه بگیرد، و کلثوم ننه شمع را مستحب مى‏داند، و این مسئله، در وجوب و استحباب اختلافى دارد، و خاله جان آقا گفته که:

این روزه را دختر نذر کند، و بگیرد، که به شوهر برود، و بر سر او زن دیگر- که به اصطلاح هوو گویند- نکند و حاجت او برآورده شود. و بى‏بى شاه زینب و دده بزم آرا و کلثوم ننه گفته‏اند که:

از جهت گشادن بخت دختران و زود به شوهر رفتن ایشان، به مناره مشهور ک ... برنجى «17» رفته بگویند:

__________________________________________________

 (17)- شاردن در سفرنامه خود، درباره این مناره و چگونگى توسل زبان عصر صفوى را چنین گزارش کرده است: مناره این مسجد [مسجد محله سید احمدیان‏] مناره ته برنجى نام دارد زیرا پایین آن را صفحات برنجى پوشانده‏اند. زنان تازه شوى کرده و زنان سترون به این مسجد اعتقاد زیاد دارند و در این‏جا مراسمى کاملا خرافى و موهوم و خنده‏آور به جا مى‏آورند بدینسان که بستگان زن عقیم پس از این که چادرش را بر سرش افکندند، افسار اسبى را به سرش مى‏بندند و به مسجد مى‏آورند در دست زن یک جاروى نو، و یک ظرف سفال نو، پر از گردو دهند و زن را بدین صورت بر فراز مناره ته برنجى مى‏برند، او به هنگام بالا رفتن باید روى هرپله‏

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 25

         اى منارک ک ... برنجى             حرفیت مى‏زنم ز من نرنجى‏

             میون من دسته مى‏خواد             مرد کمر بسته مى‏خواد


*** بعضى برآنند که باید گردکانى را روى پله گذارد، و با مقعد خود بشکند، و کلثوم ننه مى‏گوید:

که باید با طرف راست مقعد بشکند، و ایضا کلثوم ننه گفته: اگر دختر سرین «18» پر گوشت داشته باشد، و نتواند گردکان را بشکند، باید تخته بر روى گردکان گذارد و مقعد خود را بر تخته زند که به استعانت تخته، گردکان را بشکند، و این خالى از قوه نیست.

__________________________________________________

یک گردو بشکند، مغزش را در ظرف سفالین و پوستش را روى همین پله بریزد، و در وقت پایین آمدن از فراز مناره، یکایک پله‏ها را جارو کند، و پس از این که فرود آمد، جارو و ظرف را به محراب مسجد مى‏برد. مغز گردوها را با کشمش مخلوط مى‏کند و در گوشه چادر خویش جایى دهد، و به سوى خانه روان مى‏شود و در راه به مردانى که مى‏رسند، و از آنها خوشش مى‏آید، از آن گردو و کشمش، تعارف و خواهش مى‏کند که آن را به خورند، زنان سترون بر این باورند که اجراى این مراسم ... شفابخش نازایى است.

سفرنامه شاردن، ج 4، ص 1486.

 (18)- کفل.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 26

باب چهارم در بیان نکاح‏

واجب است تمام بندها را بگشاید، حتى بند زیر جامه، و طشتى سرنگون گذارده در زیر آن چراغى بسوزاند، از روغن طعام؛ و دختر بر روى زین بنشیند، و باجى یاسمن گفته:

هرگاه زین یافت نشود، بالشى گذارد و روى آن نشیند، و قدرى نبات بر بند ازار خود گذارد؛ و بى‏بى شاه زینب آن را واجب و دیگران مستحب مى‏دانند؛ و کلثوم ننه گفته که، هل نیز در میان دست خود بگیرد، و خاله جان آقا گفته که آن نباتى که بر بند ازار گذاشته، در وقت بیرون آوردن، به دست خود به دهن داماد گذارد، که در نظر داماد بسیار شیرین مى‏نماید، و این قول، خالى از قوه نیست.

و دیگر چادرى که داماد آورده در وقت عقد، باید بر سر عروس انداخت.

و جمیع علما اتفاق دارند که هیچیک از لباس‏هاى عروس نباید گره داشته باشد، زیرا که گره به کارش مى‏افتد؛ و دده بزم آرا گفته:

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 27

که عروس در وقت عقد، بر آینه نظر کند؛ و خاله جان آقا گفته که:

در وقت عقد، مستحب است که تخم مرغ، عروس به دست خود بگیرد، در وقت برخاستن رو به قبله، آن تخم مرغ را به دیوار زند؛ و کلثوم ننه این را اسراف مى‏داند.

و خاله جان آقا ذکر کرده که، هردخترى که خواهد بختش باز شود، ابریشم سبزى به سوزن کشیده و در وقت عقد بستن عروس؛ آن سوزن را فروکند در چادر عروس، و بعد بردارد و بر سر خود زند که مجرّب است.

و دیگر، دختران مادامى که به شوهر نرفته باشند، نوره کشیدن مکروه است؛ و باجى یاسمن گفته که: دختر باید ازاله مو را، به بند انداختن بکند؛ و دده بزم آرا، به سوزانیدن قائل است.

و بى‏بى شاه زینب گفته که:

زایل کردن مو مکروه است قبل از شوهر کردن، هرچند صد ساله باشد، و مویش یک چارک باشد، اما کسى با او موافقت ننموده.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 28

و دیگر از مسائل مهمه عروسى آن است که، در موقع حمام بردن، عروس را لغلغه «19» بمالند، که بدن و ف ... نرم و نازک باشد که مناسب این مقام شاعر گفته:

         ز ضرب لغلغه از بس که بد صاف             ز سینه بوسه مى‏غلطید تا ناف‏


اجزاى لغلغه از این قرارند:

کتیراى سفید و گل خطمى و عرق بنفشه و عنبر.

باجى یاسمن گفته: که داخل کردن مشک واجب است، و بعضى مستحب مى‏دانند، و بعضى مکروه مى‏دانند.

و دیگر، بند انداختن دختران و گریستن ایشان را، کلثوم ننه مستحب مى‏داند، و بعضى مکروه مى‏دانند، و بعضى واجب، و این قول، اقوى است.

و اعتقاد اکثر علماست که، دختران در موقعى که خانه هستند، در باب شوهر کردن خود، باید دعا کنند حاجتشان برآورده مى‏شود، و در وقت آمدن دلاله «20»، زینت کردن و در پشت کار

__________________________________________________

 (19)- یا لخلخه؛ ترکیبى است از عطریات مختلف مانند مشک و عنبر و کافور و نظایر آن.

 (20)- زنى که براى دختران ترشیده و زنان بیوه شوهر، و براى مردان زن پیدا کند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 29

نشستن، که بند «21» خود را بر دلاله ظاهر سازند، واجب است؛ و بى‏بى شاه زینب پشت کار نشستن را مستحب دانسته، و این قول، به احتیاط اقرب است.

__________________________________________________

 (21)- هنر و فن که اکنون فند گویند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 30

باب پنجم در بیان احکام شب زفاف‏

بدان که گریستن عروس و مادرش، در شب عروسى واجب است؛ و داماد هم به تمامى زنهایى که در آن خانه هستند، محرم است.

و دده بزم آرا گفته:

داماد با هرزنى ملاعبت و دستبازى «22» کند، مى‏تواند کرد؛ و باجى یاسمن و یا سایر علما، آمدن مادر عروس را به خانه داماد در شب عروسى، فعل حرام مى‏دانند.

و واجب است که عروس و داماد در شب زفاف، پاى راست را بر پشت پاى یکدیگر گذارند، و هریک پیشتر گذارد، از دیگرى ساقط مى‏شود.

و کلثوم ننه گفته:

که اگر شوهر مقدم دارد، بر عروس غالب آید؛ اگر عروس مقدم دارد، بر شوهر غالب آید. این امر تجربه شده است، و اگر کسى عمدا ترک کند، ترک یکى از فرایض کرده باشد، و آثم است،

__________________________________________________

 (22)- ملاعبت. شوخى کردن مرد با زن.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 31

و اگر سهوا فراموش کرده باشد، قضا کند، هرچند مدتى گذشته باشد.

و دیگر واجب است که در موقع آوردن عروس، شمع عروسى در جلو روى عروس باشد، و بیش از یک ذرع و یک چارک فاصله نباشد؛ و خاله جان آقا، تا سه ذرع تجویز کرده؛ و نقاره و سرنا و کسانى را که از عقب عروس مى‏آیند، بى‏بى شاه زینب و خاله جان آقا و کلثوم ننه، واجب مى‏دانند. 

و اهل خانه عروس را با داماد باید شربت بدهند؛ و کلثوم ننه واجب مى‏داند، باجى یاسمن گفته که عروس را در خانه خودش، مادر یا خواهر یا دلاله تعلیم کند، که با شوهر حرف نزند، و چیزى نخورد، تا شوهر چند چیز به او ببخشد و یا به گردن گیرد؛ و این را به اصطلاح دندان گلى «23» گویند، و هیچ‏یک از علما در این باب اختلاف نکرده‏اند.

و هرگاه شب زفاف باران آید، باجى یاسمن را اعتقاد آنست که عروس، ته دیگ خورده است.

__________________________________________________

 (23)- رونماى داماد به عروس در شب زفاف.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 32

و دیگر نبات به دهن یکدیگر ریختن، عروس و داماد را واجب است، و از شیرینکارى‏هاست، و در آینه نظر کردن بر هر دو واجب است.

و بى‏بى شاه زینب گفته:

که نقل بر سر آنها ریختن از واجبات است، و نیز واجب است که آن زنانى که حاضرند، نقل را از سر آنان بربایند، و این را به اصطلاح گشایش گویند.

و خاله جان آقا گفته که:

اگر نقل بر سر مندیل «24» داماد مانده باشد، هرکه آن را بردارد و به جهت مطلبى بخورد، البته مرادش برآورده شود.

و دایره زدن واجب است و خواندن زنان به صداى بلند که:

بادابادا، خانوم مبارک بادا

امشب چه شب است؟ شب وصال است امشب‏

این خانه پر از شمع و چراغست امشب‏

آقا مبارک بادا، خانم مبارک بادا، جانم مبارک بادا ... «25» تا آخر، اجماعى علماست، و این تصنیف واجب است خواندن.

__________________________________________________

 (24)- عمامه، دستار.

 (25)- در نسخه چاپ مشهد چنین آمده است.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 33

دیگر رختخواب داماد و عروس را باید زنى بیندازد که نیک بخت باشد، یعنى هوو نداشته باشد، و دو شوهر نکرده باشد، و شوهر دوست باشد.

و نیز واجب است همه زن‏هاى حاضر، در پشت در و پنجره‏هاى اطاق عروس و داماد بنشینند، و حرکات و اقوال آنها را ببینند و بشنوند، و بعد از آن در وقت نماز، نماز را ترک نمایند، و آنچه را دیده و شنیده‏اند، به یکدیگر بگویند و بشنوند و بخندند که ثواب بسیار دارد.

و نیز واجب است عروس را به مجلس درآورند، و دایره زنند و رقص کنند و همان ابیات را بخوانند، و اگر در شب، مقاربت واقع شده باشد و عروس باکره باشد؛ خونى که از بکارت او آمده، که زنان آن را در عرف، نشان گویند، به سینى گذارند و به نظر حاضرین رسانند، تا عروس و منسوبانش سرخ رو شوند، و الا از لته حیض کمتر شوند.

__________________________________________________

بادا بادا بادا، خانم مبارک بادا

امشب چه شب است، شب وصال است‏

این خانه پر از چراغ و لاله است.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 34

و خاله جان آقا گفته که بهتر آنست، که آن سینى از نقره باشد، و کلثوم ننه گفته که اگر مقدور باشد، از طلا بهتر است.

و دیگر واجب است که در آن روز، هل و گلاب به عروس دهند، که اول پسر زاید، و این قول، قوتى دارد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 35

باب ششم در بیان احکام و اعمال زاییدن زنان و ادعیه وارده درباره زائو

بدان که وقتى زن را درد گیرد و دیر زاید، و دیر فرزند از او متولد شود، طریقه معالجه آن است که، ماما خطاب کند به طفل، و اشاره به ف ... زائو کند و بگوید:

رخت براى تو دوخته‏اند، و آب به جهت شستن تو گرم کرده‏اند، چیزى باقى ندارى، زود بیرون بیا، و این مجرب است.

و وقتى که وضع حمل شود، زائو را به رختخواب بخوابانند، و طفل را نزد او بر زمین بگذارند، و تا شش روز زائو را سفیدآب به روى بمالند و میل «26» کشند، و خال بر ابرو گذارند.

و باید رختخواب زائو سرخ نباشد، زیرا که آل، ضرر مى رساند و براى دفع ضرر آل، ماما باید شمشیر برهنه در دست گرفته، چهار طرف اطاق را با سر شمشیر خط بکشد و در وقت خط کشیدن بگوید:

         خش مى‏کشم، خش مى‏کشم‏



__________________________________________________

 (26)- آلتى چوبى یا فلزى که به وسیله آن سرمه و توتیا به چشم کشند؛ چوب سرمه کش.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 36

         خش‏هاى خش خش مى‏کشم‏



و به زائو در رختخواب بگوید: دورت را خش کشیدم، و باید البته خش بگوید نه خط، زیرا که آل ضرر مى‏رساند.

و دده بزم آرا گفته که شمشیر برهنه را بالاى سر زائو بگذارند تا روز حمام رفتن، و این مجرب است به جهت دفع آل.

و در باب ترکیب آل، علما به اتفاق معتقدند که:

او بشکل زنى است ضعیف اندام و ضعیف صورت، و موى سرخ دراز دارد و بینى او از گل است، چنانکه کلثوم ننه در وصف او گفته:

         آل بشناختن بود مشکل             گیس او سرخ و بینى‏اش از گل‏

             گر ببینى بگیر بینى او             تا ز زائو جگر ندزدد و دل‏


از آنجا که این ملعون مى‏آید و جگر زائو را مى‏دزدد و از آب مى‏گذراند، اکثر علما گفته‏اند:

مادامى که از آب نگذشته باشد، علاج آن ممکن است، و این قسم مى‏توان کرد که، اسبى بیاورند و در دامن زائو جو ریخته، اسب بخورد، و اگر به آب رسانیده باشد، دیگر علاج پذیر نیست.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 37

طفل شش شب باید روى زمین بخوابد و مادرش شب هفتم باید او را به گهواره گذارد، و آن شب را، شب خیر گویند، و باید شیرینى و خشکبار حاضر کنند، و ماما دست بچه را با دستمال بر پشت سرش ببندد و اشیاء مذکوره را که به اصطلاح توشه گویند، به بچه بخوراند، و این عبارت را به حضار بگوید:

- بگیر بچه را!

و یکى بچه را از دست ماما گرفته به دیگرى گوید:

- بچه را بستان!

بعد از آن بگوید:

خدا نگاه دارد.

و بچه را بگیرد.

و به قول دده بزم آرا هریک از زنان حاضر باید چیزى به ماما بدهند، و لو یک سوزن و سنجاق هم باشد.

و خاله جان آقا گفته که: باید ماما گردکانى را در بالاى گهواره بشکند، و در حین شکستن، رو به طفل کرده بگوید که: اگر صدایى مى‏شود، نترس، و اگر پدر و مادر نزاع کنند، نترس، و اگر سگ و کلاغ با هم صدا کنند، نترس.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 38

و دیگر زائو را وقتى که به حمام مى‏برند، گردکانى را زائو باید خود بشکند، و این خالى از قوت نیست.

و سه عدد پیاز یا پنج عدد در وقت زائیدن یا خوابانیدن نزد او بگذارند، و باید پیازها را به میخ آهن بکشند و در روز حمام رفتن، باید زائو پیازها را از سیخ برآورده، به آب روان اندازد.

و دده بزم آرا گفته:

که مغز آن گردکان را که زائو به پاى خود شکسته بخورد، براى درد دندان بسیار نافع است.

و بعد از آنکه به حمام بروند، باید که در سر حمام، سازنده حاضر نمایند و چراغان کنند، و اکثر، این را مستحب مى‏دانند و بعضى واجب مى‏دانند.

باجى یاسمن گفته که:

قاووت «27» نیز زائو باید بخورد، و کلثوم ننه گفته که:

این قاووت باید از نخود و قند باشد، و باجى یاسمن از چیز دیگر نیز، تجویز کرده.

__________________________________________________

 (27)- مخلوط آرد حبوبات بو داده با شیرینى خشک، نرمه آرد نخودچى که با قند نرم مخلوط کنند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 39

و بعد از آنکه زائو را از حمام بیرون آوردند، باید که سفیدى تخم مرغ را تمام برآرند، و نبات و دارچین و هل را سائیده، بر روى او پاشیده، زائو از آن بخورد، و بعضى هفت عدد گفته‏اند، و تا نه دانه هم گفته‏اند؛ و آن کسانى که با زائو هستند مستحب است که هرکدام یک عدد یا بیشتر بخورند.

و دده بزم آرا گفته که:

هرگاه از شمع عروسى چیزى باقى مانده باشد در سر حمام سوزانیدن مستحب است و جمعى گفته‏اند: واجب است.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 40

باب هفتم در بیان حمام رفتن‏

بدان که اکثر علماى زنان گویند که: ستر عورت پیش، واجب نیست بلکه کشف آن واجب است؛ و جمعى را عقیده این است که باید دو طرف باز باشد.

و باجى یاسمن گفته:

اگر زن لنگ نو داشته باشد باید ببندد، و در وقت صابون زدن خصوصا نوره مالیدن، باید لنگ بردارد.

و پاره‏اى از علما این امر را واجب و برخى مستحب مى‏دانند، اجمالا ترک نشود.

و دیگر در وقت نوره کشیدن، باید زن‏ها دور هم حلقه زنند و کشف عورت نموده، مشغول شوند و اختلاط «28» نمایند.

و کلثوم ننه گوید:

باید حرفى که ما بین زن و شوهر ایشان گذشته، بگویند.

اما مأکولاتى که در حمام باید خورده شود:

__________________________________________________

 (28)- گفتگو کردن.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 41

زردک و ترب را واجب دانسته‏اند؛ و خاله جان آقا گفته که:

خوردن ترشاله «29» در حمام از جهت رفع درد سر نافع است، و باجى یاسمن گفته که:

خوردن کوکو و شامى و ماهى که از شب مانده باشد، سنت مؤکد است، و خیار خوردن را نیز تجویز کرده‏اند، و برخى دیگر خوردن آلوچه و نارنج و خربزه و هندوانه را موجب ثواب مى‏دانند.

__________________________________________________

 (29)- هرخوردنى که ترش مزه باشد؛ برگه زرد آلوى خشک.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 42

باب هشتم در بیان سازها و افعال آنها

بدان که دایره زدن ثواب عظیم دارد خصوصا چهل حلقه، و هر چه وسیع‏تر باشد ثوابش بیشتر است. و هیچ‏یک از علما اختلاف نکرده‏اند. و واجب است که در هرخانه دایره بوده باشد و اگر نباشد، کلثوم ننه گفته که:

در عوض در و پنجره و کرسى و سینى مى‏توان زد، و اگر هیچ‏یک از اینها یافت نشود هردو دست را بر هم زنند، و این خالى از قوه نیست.

بدان که سیزدهم صفر، و چهارشنبه آخر صفر که در اصطلاح چهارشنبه سورى گویند، واجب است زدن سازها، چون این دو روز بلاى بسیار از آسمان نازل مى‏شود؛ به سبب زدن سازها، رفع بلا مى‏شود.

و در عروسى‏ها و عیدها و حنابندان‏ها و در وقت آمدن سفرى «30»، و متولد شدن فرزند، در این اوقات زدن ساز واجب است. و در سایر اوقات مستحب است.

__________________________________________________

 (30)- مسافر.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 43

در وقت آمدن نقاره‏چى، واجب است که نقاره بزنند، که بدون نقاره، شگون ندارد که نقاره‏چى از خانه بیرون رود.

و خاله جان آقا گفته:

واجب است که همه زنان به در خانه روند، و اگر زنى در نماز باشد، واجب است که قطع نماز کند.

و باجى یاسمن گفته که:

باید زنان بر نقاره‏چى سلام کنند، و این مستحب است.

و اما گریختن از نقاره‏چى، مذموم است به اعتقاد باجى یاسمن و دده بزم آرا، و این قول، خالى از قوه نیست.

کلثوم ننه گفته که:

در وقت غروب آفتاب، نقاره مستحب است که بکوبند، و باجى یاسمن واجب دانسته، و این اجماعى علماست که هرگاه زنى ابتدا به کارى کرده باشد و صداى نقاره‏چى بشنود، بهشت بر او واجب گردد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 44

باب نهم در بیان معاشرت زنان با شوهران خود

بدان که زن وقتى از شوهر راضى شود، که زن دیگر نگیرد، و در شب و روز با او صحبت بدارد، و هرچه او را امر کند به زودى انجام دهد، و هروقت از خانه بیرون رود، چیزى از براى او خرید کند و بیاورد.

و بى‏بى شاه زینب گفته که:

هرگاه زن از خانه بیرون رود، مرد منع نکند.

و دده بزم آرا گفته است که:

باید پول به زنان داد به جهت آجیل ایشان، و هرگاه مرد ندهد، زن خرده دخلى «31» کند، گناهى نکرده است.

و اجماعى علماست که عروس باید با مادر شوهر و خواهر شوهر و زن برادر شوهر که جارى یا- یاد- گویند؛ دشمنى نماید، و همچنین آنها، و اگر هم در دل با هم دوست باشند، در ظاهر با هم دشمنى بکنند، که از جمله واجبات است.

و بى‏بى شاه زینب گفته که:

__________________________________________________

 (31)- از سر خرج (خانه و ...) زدن و به جیب خود ریختن.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 45

عروس باید هرچه مادر شوهر گوید، برخلاف رفتار نماید، و مادر شوهر همیشه شکوه عروس را به پسر کند، و زن باید که هر چه بتواند، افترا به خواهر شوهر بندد.

و کلثوم ننه گفته:

هرگاه ما بین آنها نزاع واقع شود، باید که اعضاى یکدیگر را به دندان بگیرند، و در نهایت شدت و غضب بکنند، خصوصا گوشت ف ... یکدیگر را اگر بتوانند بگیرند بسیار ثواب دارد، و این را در لغت، زنان لقمه گویند.

و نیز واجب است که اگر ف ... زن صدمه خورده است، در وقت جماع، به شوهر تقصیر را به گردن خواهرش گذارد، که با خواهرش کمتر محبت و مهربانى کند، شاید به این سبب کمتر به خانه او آید. و این قول، قوتى دارد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 46

باب دهم در بیان مطبوخاتى که به نذر، واجب مى‏شود

اول: سمنو «32»، بدان که در وجه تسمیه سمنو اختلاف است:

بى‏بى شاه زینب و خاله جان آقا را اعتقاد آن است که: س وقتى سمنو را وضع کرده‏اند، سى من آرد و یک من گندم بوده است، و آن دو نفر قائلند، سه منو است که از کثرت استعمال، سمنو شده است، چنانکه در رساله جداگانه متن و حاشیه، تصریح نموده‏اند.

کلثوم ننه گفته:

که سى من آرد و یک من گندم، معلوم نیست، و این سمنو بدون «ى» واقع شده است. و وجه تسمیه آن، آنست که چون مصالح و اجزاى آن سه چیز است، که آن آرد و آب و گندم باشد؛ از این جهت سمنو گفته شده است.

و بعضى بحث کرده‏اند که پنج چیز است، و گردو و بادام نیز دارد، و بعضى گفته‏اند: دو چیز، وقتى که واضع وضع کرده بود، ندانسته، بلکه در آخر تصرف کرده‏اند، و ظاهرا این قول، اصح است.

__________________________________________________

 (32)- نوعى شیرینى که معمولا در هفت سین نوروز گذارند. و نیز به نذر آن‏که پسر بزایند یا بخت دخترشان باز شود؛ سمنو بار مى‏کردند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 47

و جمیع علما را اعتقاد آن است که، از اعاظم نذورات، چهار چیز است:

اول: سمنو، و در هروقت مى‏شود پخت.

دوم: شله زرد «33»، و آن را باید در ماه محرم پخت، گرچه برخى عقیده به تعیین وقت ندارند، و به اجماع علما هروقت بخواهند، توانند پخت.

سوم: حلواى سوهان، که از سمنو پخته مى‏شود.

و کلثوم ننه گفته که:

به بعضى مى‏افتد، خوب است، و به بعضى نمى‏افتد، بد است.

چهارم: آش شله قلمکار «34»، و آن نیز مشهور است و احتیاج به ذکر ندارد.

__________________________________________________

 (33)- نوعى غذا، براى تهیه آن از برنج، روغن، شکر، مغز بادام، زعفران و گلاب استفاده مى‏شود.

 (34)- نوعى غذا، جهت تهیه‏

آن از برنج، عدس، لوبیا، نخود، ماش، پیاز، گوشت و سبزى استفاده مى‏گردد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 48

باب یازدهم در بیان تعویذ و چشم زخم‏

اول: مهره‏هاى کبود، که خوش رنگ باشد.

دوم: شاخ آهو.

سوم: ناخن پلنگ، و کلثوم ننه گفته که:

آن شاخ باید به نقره گرفته شود

چهارم: مهره سفید، که آن را ک ... گربه «35» گویند، به اصطلاح زنان؛ و این عظیم‏تر است.

پنجم: نفس حمار، و به قول اصح باید کوچکتر باشد از خرما خرک، و بعضى گفته‏اند که: هرچه بزرگتر باشد بهتر است.

ششم: پارچه کبود، که به اتفاق جمیع علما از جمله تعویذات جلیله است، و خاله جان آقا گفته که: باید پارچه کبود را در روز چهارشنبه پیش چشم بر بندد.

هفتم: بابا غورى، که آن هم مهره است، و این قول احوط است.

__________________________________________________

 (35)- مهره‏اى است که گویا از بقایاى جانوران دریایى و نرم تنان به دست آید و آن را در جزء نظر قربانى، براى جلوگیرى از چشم زدن، به کودکان مى‏آویزند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 49

و از این مقوله بسیار است که ذکر آنها موجب تطویل کلام است. و بعضى، پنبه چهل رنگ گفته‏اند؛ و کلثوم ننه گفته که:

این پارچه پنبه‏اى باید، هریک از جایى باشد، و لازم است که از کسى گرفته باشند، که داغ فرزند ندیده باشد، و فرزندش مانده باشد، و این قول قوتى دارد.

هشتم: اسپند سوزانیدن، بهتر آن است که در غروب آفتاب باشد، و اکثر علما قائلند که باید شنبه خریده شود، و این احوط است.

و بى‏بى شاه زینب گفته که:

هرگاه خواهند اثرش بیشتر باشد، به در دکان عطارى روند و بگویند: اسپند دارى؟ چون گوید: بلى، از آنجا بگذرند و در جاى دیگر رفته، بگیرند، و این احوط است.

و آداب سوزانیدن اسپند آن است که، اگر شب جمعه بسوزانند بهتر است، به اعتبار این‏که تمام بیمارى‏ها رفع مى‏شود. و اگر بر کف پا بمالند، براى هرعلت، آن علت زایل گردد.

و در وقت سوزانیدن بگویند:

بترکد چشم حساد و حسود، بر افتد منافق و جهود. و بعد از آن، اسم دشمنان خود را که دانند بگویند. و از سیاهى اسپند، بعد

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 50

از آن‏که سوخته باشد، باید بر کف پا و دست و سر بینى ایشان کشیده شود، که تأثیر عظیم دارد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 51

باب دوازدهم در بیان اقسام محرم و نامحرم‏

کسانى که نامحرمند:

اول: عمامه به سر، اگرچه کوچک و کمتر از پانزده سال داشته باشد؛ ولى عمامه هرچه بزرگتر باشد، صاحب آن بیشتر نامحرم است.

و طالبان علم: در هرلباسى باشند.

دیگر، علما، پیش نمازان و خدام مساجد و روضه‏خوان و واعظ و تاجر و کسانى که به حج رفته باشند.

دیگر، مؤذن.

و واجب است این چند طایفه، اگر محرم نسبى هم هستند، مانند: شوهر یا پسر خود و عمو یا پسر برادر و پسر خواهر و دایى و حتى شوهر خود، زن از آنها بگریزد و اجتناب نماید و الا گناه کرده است.

اما آنان که محرمند:

یهودى، یراق فروش، سبزى فروش، زردک فروش، بزاز، پنبه عوض کن، طبیب، رمال، دعانویس، جادوگر، مطرب، نقاره‏چى، سرناچى، عمله، کلاه بسر، گلوبندفروش.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 52

و دده بزم آرا فرماید که:

اگر یهودى یراق فروش باشد، و اتفاقا او دعانویس هم باشد؛ به اندازه‏اى محرم است که، تا هم فیها خالدون!! و اجتناب از او فعل حرام، و جزء گناهان کبیره مى‏باشد، بلکه این مرد، اگر به خانه وارد شود، باید احترامات او را به جا و حاجتش را برآورد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 53

باب سیزدهم در بیان استجابت دعاى نان‏

در چند وقت دعاى ایشان مستجاب مى‏شود:

اول: در وقت زدن نقاره، هیچ‏دعایى رد نمى‏شود، و این دعا را بخوانند:

توکلوا على غیر اللّه ان کنتم فاسقین، و ان تسمعون حرف الشیطان فاسجدوا لبقره إن کنتم ساجدین، و أوصیکم بترک الصلوه.

و أکل الصوم ان کنتم سامعین، تشتغلو الضرب الدف و الدنبک ان کنتم عاقلین، اللهم انى استلک بل سئلت غیرک ان یعقد لسان زوجى و زوجه أخیه و أمه و أبیه و أخته و موالیه، و أن یحفظنى من شر جمیع أعدائى، سیما ما ذکر اسمهم، و أن یضیق أسافل أعضائى، و أن یقذف محبتى فى قلب زوجى، و اذا مات یبلغنى فى ساعته و فاته، استجب دعائى بحق أعدائک التنبلین البیعارین البیکارین یا أصمّ السامعین!!

دوم: در وقت زدن هرساز، خواه سرنا باشد و خواه کمانچه و امثال اینها؛ و باجى یاسمن گفته: که وقت سوتک زدن البته دعا مستجاب است، و این خالى از قوه نیست.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 54

سوم: در وقت باز کردن دیگ حلیم و سمنو و آش برگ و برگ ریختن در دیگ، و باجى یاسمن گفته:

که در وقت گندم ریختن نیز، هیچ‏دعا رد نمى‏شود.

چهارم: در وقت حنا بستن عروس، باجى یاسمن گفته و دده بزم آرا نیز قائل است که: دعا رد ندارد.

پنجم: وقت خواب رفتن.

ششم: وقت ختنه کردن پسران، باجى یاسمن گفته که:

وقتى که دلاک تیغ مى‏زند، و ذکر طفل را مى‏برد، هیچ‏دعا رد نمى‏شود، به خصوص دعاى دخترانى که هنوز شوهر نرفته باشند.

هفتم: در شب زفاف، باید که دور هم بنشینند، و حرف‏هاى شیرین در میان آورند، که باعث خشنودى مادر عروس شود، بعد دعا کنند که مستجاب مى‏شود.

هشتم: وقت میوه بستن، باید روزى که انگور یا خربزه مى‏بندند، بگویند که: خربزه گرفتیم براى خرجى خانه، و آن خربزه و انگور را به سلامت بخورند.

نهم: وقت جا کردن آذوقه سالیانه است، باید که آش عدس بپزند، که باعث تبرک است.

دهم: وقت عقد بستن و وقت تولد فرزند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 55

باب چهاردهم در بیان آمدن مهمان به خانه و بیرون رفتن و متعلقات آن‏

بدان که اجماع علما بر این متفقند که در شب چهارشنبه نباید به خانه مهمان برد، و در شب جمعه نباید گذاشت که مهمان از خانه بیرون آید؛ زیرا که در شب چهارشنبه درد بد و آفت‏ها به خانه مى‏آورد، و در شب جمعه، هرگاه بیرون رود برکت و رزق و ثواب، بیرون مى‏رود.

و بى‏بى شاه زینب و دده بزم آرا را اعتقاد آن است که: سابق بر این دستور چنین بوده، اما ما مسئله را چنین یافتیم که، در شب یکشنبه مهمان به خانه نبرند، و اگر در شب شنبه کسى مهمان شود، شب یکشنبه را نماند، و البته مى‏رود و بعد برمى‏گردد.

و مهمان تا سه روز اختیار با خودش مى‏باشد، و منت بر صاحب خانه ندارد، و بعد از سه روز، هرروز که مى‏گذرد منت مهمان بر صاحب خانه است.

و مدت مهمان بودن از یک هفته کمتر، و از یک ماه بیشتر نیست.

و باید هرزنى که به مهمانى مى‏رود، تمام اطفال خود را همراه ببرد، حتى طفل شیرخوار و دایه‏اش را نیز ببرد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 56

و قول بعضى از علما این است که، هرگاه در شب چهارشنبه کسى به شب‏نشینى برود و خواهد که برگردد، یک دانه سنجاق به زبان گیرد، و به خانه میزبان، به جاى خود اندازد.

و در وقت چیز خوردن، مهمان هرچند که سیر شده باشد؛ بر میزبان واجب است که لقمه‏هاى بزرگ گرفته، و به یاد هریک از خویشان او که به خانه مانده‏اند، و حاضر نیستند بدهد؛ و ایشان را در سر سفره یاد کند، که جاى فلان خالى است.

و بر مهمان واجب است که در وقت چیز خوردن، به یک دفعه چیز نخورد، بلکه قدرى بخورد و تأمل نماید، و میزبان او را قسم دهد به جان شوهر و فرزندان که چیز بخور، و او مضایقه نماید و کم‏کم خورد.

و دیگر چون مهمان در جایى باشد، و صاحب خانه با حلال خود مقاربت کند، بر مهمان واجب است که از صاحب خانه چیزى بگیرد بخورد، مثل: حلویّات و نبات و خشکبار، و این را به اصطلاح زنان، سلطان حقى مى‏گویند.

و بر میزبان واجب است که از براى مهمان، خربزه و هندوانه و انار و سیب یا حلویّات بیاورد، و چون مهمان به خانه خود رود،

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 57

واجب است که جا خالى «36» بفرستند، مثل: هل و میخک و غیر آن، جا خالى را فرداى آن شب بفرستند.

و بى‏بى شاه زینب گفته که: یک روز بعد از رفتن مهمان، احوط است.

و باجى یاسمن گفته که: در جا خالى فرستادن، کوتاهى احوط است.

و باجى یاسمن گفته که:

در جا خالى فرستادن کوتاهى نکند، که از گناهان کبیره است.

و هرکس ترک نکند جا خالى فرستادن مهمان را؛ خداوند خیر و برکت به او مى‏دهد.

و اجماعى علماست که عروس سى ساله را هم باید، جا خالى فرستاد.

__________________________________________________

 (36)- جا خالى، آنچه به رسم هدیه فرستند کسى را که از جایى رفته است.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 58

باب پانزدهم در بیان صیغه خواهر خواندگى‏

جمیع علما اتفاق دارند که باید زن خواهر خوانده‏اى «37» داشته باشد، و اگر کسى بمیرد و خواهر خوانده نداشته باشد، چگونه امید بهشت داشته باشد.

و کسى که خواهر خوانده داشته، و تمام اوقاتش را صرف آن کند، در قیامت براى او حساب نخواهد بود، و او را بى‏حساب داخل بهشت کنند.

و بى‏بى شاه زینب گفته که:

اگر عمدا ترک کند آثم و گناهکار خواهد بود، و بر دین یهودى و نصرانى خواهد مرد، و این قول، نهایت قوت دارد.

در بیان روز صیغه خواهر خواندگى:

اجماعى علماست که این امر باید روز عید غدیر واقع شود، و در غیر این روز درست نیست، و باید در یکى از امام‏زاده‏ها خوانده شود، و زدن دایره در آن وقت واجب است، و نیز شربت باید بدهند.

__________________________________________________

 (37)- دختر یا زنى که شخص او را به خواهرى پذیرفته باشد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 59

و کیفیت خواهر خواندگى به فتواى کلثوم ننه این است که یکى بگوید:

به حق شاه خیبر گیر.

و دیگرى بگوید:

خدایا، مطلب ما را بر آور و بپذیر.

و دیگران، به نحو دیگر گفته‏اند.

و در این باب اختلافى دارند، اما این اقوى است.

و چند دستمالى که باید خواهر خوانده‏ها داشته باشد، به اجماع علما چهارده دستمال است:

اول: دستمال غمزه‏بند، و طریق بستن آن این است که باید بر پیشانى و دست راست بندد.

دوم: دستمال عشوه‏بند، و طریق بستن آن است که بر یک طرف سر، کج بسته شود.

سوم: دستمال زلف‏بند، و طریق بستن آن این است که یک طرف پیشانى و یک طرف زلف را بگیرد.

چهارم: دستمال یکه شاخ، که سر دستمال را به سر بند کرده و سر دیگرش را به دوش انداخته دارد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 60

پنجم: دستمال چکى چکى، که باید در آن روز آن را از زیر ذقن «38» برده، سرهاى آن را پشت سر، بند نماید.

ششم: دستمال زناربند، که باید آن را از پشت گردن در پیش سر کرده، گره زنند.

هفتم: دستمال بال‏بند، که باید آن را روى بازو بندد.

هشتم: دستمال داغ‏بند، که باید آن را مابین دست و مرفق «39» بندد.

نهم: دستمال مکن مرگ ما، که باید آن را به پشت دست بندد به نحوى که انگشت بزرگ را نگیرد.

دهم: دستمال حقه‏بند، و طریق بستن آن این است که باید بر ران، بر روى زیر جامه بندد.

یازدهم: دستمال سرخاب پیچ.

دوازدهم: دستمال آجیل‏بند، که باید در مهمانى‏ها داشته باشد به جهت تنقل بستن.

سیزدهم: دستمال فرق‏بند.

چهاردهم: دستمال مزه‏بند.

__________________________________________________

 (38)- چانه.

 (39)- آرنج.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 61

بدان که هرگاه دو زن بخواهند خواهر خوانده بشنود، بدون دیدن یکدیگر، اول زن معتبرى که باید نهایت اعتماد بر او داشته باشند، که او را در اصطلاح پا سبز «40» گویند، و عروس چک، از موم سازند، و کلثوم ننه گوید:

عروس چک، در اصل عروس کوچک بوده، که از کثرت استعمال عروس چک شده، و سایر علما گفته‏اند: این کاف کاف تصغیر است، مانند: پسرک و دخترک و غلامک- و باید خوان پوشى، در نهایت زینت، با یک خوان شیرینى درست کرده، و عروس چک را بر روى خوان نشانده، از براى آن‏که مى‏خواهد، با او خواهر خوانده شود، بفرستد.

و اگر آن کس خواهد که خواهر خوانده شود؛ باید یک کجک نقره، که آن را در اصطلاح زنان گلوبند نامند، بر سر عروس چک بیندازد، و پا سبز را نیز خلعت دهد؛ و کلثوم ننه گفته:

لؤلؤ زربفت نیز کافى است، و بعضى گفته‏اند که: رخت ساده نیز کفایت مى‏کند، و قول اول، اقوى است.

__________________________________________________

 (40)- میانجى، دلال.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 62

و هرگاه چنین رد و بدل شد، معنى رضایت طرفین است، و اگر هم طرف نخواهد که خواهر خوانده شود، چادر سیاه بر سر عروس چک کرده، پس مى‏فرستد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 63

باب شانزدهم در بیان چیزهایى که بعد از خواهر خواندگى براى یکدیگر فرستند

و ذکر همه آنها باعث طول کلام مى‏شود؛ آن چه را علماى خمسه در آن اختلاف نداشته‏اند، ما ذکر مى‏کنیم، و آنها از این قرار است:

هل درست، یعنى حلم دارم.

هل باز، یعنى هلاکم.

هل یک طرف پوست کنده، یعنى از حلم پاره پاره شدم.

میخک، یعنى کبابم.

دارچینى لوله، یعنى قربانت شوم.

دارچینى باز کرده، یعنى بیمارم، چکنم؟

جوز درست، یعنى من از توام، هیچ‏غم مخور.

جوز یک طرف سائیده، یعنى درد و ضعف دارم، این را مالیده‏ام، تو هم بمال.

نبات، یعنى در چشم من شیرینى.

صندل، یعنى همه وقت مى‏بویمت.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 64

شیشه، یعنى دل من از دست تو نازک شده است.

عناب، یعنى:

         عناب لب لعل ترا قند توان گفت             چیزى که به جایى نرسد چند توان گفت‏


زعفران، یعنى:

         زردم کردى چو زعفران سوده             تا چند خورم غم ترا بیهوده‏


انچوچک «41»، یعنى لعنت بر تو!

فندق شور نکرده، یعنى غم ترا خورده و مى‏خورم.

فندق شور، یعنى سرا پا داغ ترا به دل دارم.

فندق سر داغ کرده، یعنى آتش بر سرم افتاده است در طلب تو.

فندق ک ... پهلو داغ، یعنى چنان‏که آتشم بر دل زدى آتش بر ک ... بیفتد.

بادام پوست کنده، در این باب نیز بیتى گفته‏اند:

         بادام سپید سر برآورده ز پوست             عالم خبر است من ترا دارم دوست‏


__________________________________________________

 (41)- یا انجکک، درختى که در ایران در جنگل‏هاى خشک فارس و کوه‏هاى بختیارى و لرستان وجود دارد. دانه آن شبیه به دانه امرود و مغز آن سفید است و آن را خورند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 65

گاه، نیز بیتى گفته‏اند:

         تکیه بر دیوار دارم همچو کاه از دست تو             بر در و دیوار بنویسیم که آه از دست تو


تیر و کمان که مى‏سازند هم نظمى گفته‏اند:

         عاشق کردى مرا به بازى بازى             استاد شدى تو و کمان مى‏سازى‏

             خواهى که به یک شست دو تیراندازى             من نرد نیم به ششدرم اندازى‏


زغال، یعنى دشمن رو سیاه شود.

موم، یعنى از غمت مثل موم شدم.

کاغذ سرخ، کلثوم ننه گفته:

         برایت مى‏نویسم نامه‏اى از بس که خون گریم             تو گویى کاغذ مکتوب من رنگ حنا دارد


کاغذ زرد، نیز گفته‏اند: این زردى رنگ از فراق تو شده.

مرد نیز، از براى زن، به اعتقاد کلثوم ننه، اگر تنگ طلا بفرستد، این معنى را دارد:

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 66

         تو که از تنگ طلا مى مى‏خورى             سر سرناى مرا کى مى‏خورى‏


خاتمه در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیر المنفعه‏

اجماعى علماست که در شب چهارشنبه سورى باید ظرفى مانند: سبو و کوزه را پر از آب کرده، وقت غروب آفتاب، از بام به کوچه اندازند، که رفع بلا مى‏کند.

کلثوم ننه گفته که:

در وقت بردن ظرف، به عقب نگاه نکنند، که بلا برمى‏گردد.

و بعد قدرى آتش روى آن ریزند، و بعد مقدار کمى پول سیاه، پائین اندازند، و آن پول باید باشد، تا فقیر بردارد.

و باجى یاسمن گفته که:

در روز عید بابا شجاع الدین، چنگال «42» خوردن ثواب عظیم دارد، و اگر روز سه‏شنبه یا چهارشنبه یا جمعه، اول ماه واقع شود،

__________________________________________________

 (42)- یا چنگالى، نان گرمى که با روغن و شیرینى، در یکدیگر مالیده باشند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 67

هرکه در آن ماه بمیرد، باید یک لنگه کفش خودش را با او در قبر گذارند، که در آن ماه، کسى از اقوامش نمیرد.

دیگر از ضروریات که از جهت زود بر آمدن مطلب است؛ دوازده فتیله را در بیست و هفتم ماه رمضان، باید روشن نمایند.

خاله جان آقا گفته که:

اگر خروسى، در غیر وقت بخواند، باید او را کشت، زیرا که اگر او را نکشند، صاحبش مى‏میرد، و این قول خالى از قوه نیست.

و اجماعى علماست و واجب است زنان را که، در کوچه‏ها و بازارها هرجا که تعزیه باشد بروند، بلکه گفته‏اند:

واى به حال زنى که تعزیه تا یک فرسخى باشد، و او نرود. و اگر زن حامله، در تعزیه و یا روضه، وضع حملش شود، قدم آن فرزند مبارک است، و نام او را رمضان باید گذاشت.

دده بزم آرا گفته:

هرگاه زنى بخواهد فال بگیرد، در شب چهارشنبه بر سر راه بنشیند، کلید دو دندانه را بر زمین گذارد، و هرمطلب که خواهد نیت کند، به حرف کسى که از آن جا عبور مى‏نماید، گوش دهد، و نتیجه را از حرف او معلوم کند.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 68

و اگر مهمان آید، در همان ساعت که وارد مى‏شود، آرد برنج حلوا کند، و به مهمان بدهد؛ و بى‏بى شاه زینب گفته:

که بر پشت بام برآید و فریاد کند که:

مهمان عزیز آمده، چه خوردش بدهم؟ هرچه گویند، بدهد، که بسیار مجرب است.

چنان‏که میان زنان مشهور است که، کسى فریاد زد که: ک ...

خر، آن را به بیمار داد، در حال، صحت یابد.

و دیگر جاروب کردن خانه؛ تا مهمان در خانه است، جاروب کردن حرام است، و در شب و روز سه‏شنبه و چهارشنبه هم، جاروب کردن فعل حرام است.

و کلثوم ننه گفته که:

باید سه روز از ایام هفته جاروب نکنند، که در آن سال مورچه به اطاق و خانه مى‏افتد.

باجى یاسمن گفته که:

بر هرزنى واجب است که هفته‏اى یک مرتبه، و اگر ممکن نشود، ماهى یک مرتبه، و اگر باز هم استطاعت نداشته باشد، سالى‏

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 69

یک مرتبه، سمنو بپزد، و اگر کسى ترک کند، مرتد «43»، و اگر العیاذ باللّه کسى، در این امر عقیده سستى داشته باشد، در حکم کفر او، تأملى نیست.

و وارد شده:

أترجو رحمه اللّه إمراه تارکه الطبخ السمنو، و کان لها استطاعه طبخه، فلا فلاح لها فى الدارین الى یوم القیمه.

و نیز دیگر احادیث در این باب بسیار دیده شده اما به همین مختصر اکتفا شد.

باجى یاسمن و خاله جان آقا گفته‏اند، و سایرین هم اختلاف ندارند که:

اگر زنى فندق سمنو را با خود دارد، ایمن شود از جمیع بلایا.

و انچوچک را باید به دست بکشند؛ برخلاف تخم خربزه، که باید به دندان بکشند.

و در وقت تخمه خوردن، باید تعارف یکدیگر کنند، و اگر تخمه را با نخود خام بکوبند، و بخورند، ثواب عظیم دارد، و مغز گردو را با مویز بخورد. و همچنین آش را با قاشق، و پلو را با

__________________________________________________

 (43)- آن‏که از دین حقیقى برگشته باشد.

                        کلثوم ننه، آقا جمال خوانسارى، ص: 70

پنجه، و هندوانه و خربزه را با دندان، و ترب را با نمک، و عسل را با روغن، و سیر را با ماست، و یخنى «44» را با ترشى، و کشک را با نعنا، و زردک را پخته بخورد.

تمت‏

__________________________________________________

 (44)- گوشت پخته شده گرم و سرد. نوعى خوراک شبیه آبگوشت و آن را از گوشت‏هاى چرب سازند. قدیم در تهران پختن و خوردن یخنى رواج داشت و در سر هرگذر دکان‏هاى یخنى‏پزى دیده مى‏شد.